استاد حقوق و روابط بینالملل دانشگاه با یادآوری فعالیتهای آیتالله هاشمی در دوران ریاست جمهوری گفت: انسانها ممکن است چه بسا راهی را انتخاب کنند یا خطی مشیهایی را در پیش بگیرند که برآیند آن، آنچه انتظار میرفته تحقق پیدا نکند و در نهایت درصدد آن میشوند که جبران کنند.
به گزارش عطنا، همایش «ایران و میراث هاشمی؛ تأملی آکادمیک بر کارنامه سیاسی آیتالله» به همت انجمن علوم سیاسی ایران و با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی و انجمن مطالعات صلح ایران چهارشنبه ۶ بهمن در سالن فردوسی، خانه اندیشمندان علوم انسانی در دو بخش سیاست داخلی و سیاست خارجی برگزار شد.
در نشست سیاست خارجی آیتالله هاشمی رفسنجانی، دکتر قدیر نصری، پژوهشگر ارشد و مدیر گروه روندهای فکری در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه، قبل از دعوت از دکتر هرمیداس باوند اظهار کرد: دکتر فرهنگ رجایی (استاد تمام گروه فلسفه سیاسی و روابط بینالملل دانشگاه کارلتون) حدود 24 سال پیش گفت، آدمهای تمدناندیش را هیچ جناحی نمی تواند به خود جذب کند و در خود فرو ببرد، همانطور که آلبرت حورانی (تاریخنگار انگلیسی-لبنانی در زمینه خاورمیانه) که نوشته بود، «من آنقدر بزرگم که حتی تناقض هم در من جای میگیرد».
نصری ادامه داد: لذا امثال قوام، فروغی، مصدق و رفسنجانی کسانی هستند که در یک جناح نمیگنجند و دکتر رجایی میگفت بچهها همیشه سعی کنید شخصیت پاردوکسیکال داشته باشید، این واژه به معنای متناقضنما است نه متناقض، همانطور که پدر خوب کسی است که هم با بچهاش دوست باشد هم مقتدر و استاد موفق هم کسی است که هم با شاگردش صمیمی باشد هم در کلاس اقتدار داشته باشد.
مدیر نشست «آیتالله هاشمی و سیاست خارجی» ویژگی پاردوکسیکال آیتالله هاشمی را «پاسدار سنت و پیشتاز تحول» دانست و ادامه داد: ایشان در ربع قرن اخیر تحولات مهمی را پذیرفتهاند.
وی به نقل قولی از دکتر فرهنگ رجایی یاد کرد و گفت: دکتر رجایی اسم دخترش را فرزانه شیدا گذاشته بود و دلیل آن را این عنوان میکرد که «بهتر است آدمی در عین حال نه خیلی دانشمند باشد و نه همهاش عاشق و شیدا!»
در ادامه نصری با طرح این سوال که عمیقترین ناکامی آیتالله هاشمی در عرصه سیاست خارجی چه بود از دکتر هرمیداس باوند دعوت کرد به ارائه دیدگاههای خود در این زمینه بپردازد. همچنین مهمترین ویژگی باوند را سن و تجربه اندوخته او دانست و یادآور شد: این ویژگی در علوم انسانی خیلی اهمیت دارد و موجب وارستگی یک اندیشمند است.
دکتر داوود هرمیداس باوند، استاد حقوق و روابط بینالملل در آغاز با آرکاییک خواندن خود به جملهای از هراکلیت (هراکلیتوس) اشاره کرد که «انسان یکبار بیشتر نمیتواند در یک رودخانه پای نهد» و اظهار کرد: همه چیز در حال تغییر و تغیر است و انسانها هم در این رهگذر دچار تغییرات و تغیراتی در بینش و نگرش اولیه خود میشوند.
هرمیداس باوند ادامه داد: انسانها ممکن است چه بسا راهی را انتخاب کنند یا خطی مشیهایی را در پیش بگیرند که برآیند آن، آنچه انتظار میرفته تحقق پیدا نکند و در نهایت درصدد آن میشوند که جبران کنند آنچه را که پیش آمده و فکر میکردند درست باشد و خیر و مصلحت همگان باشد اما آن چنان که باید و شاید انجام نگرفته و قویاً سعی میکنند که در یک افق جدید و همسو با ضرورتهای وقت در صدد جبران برآیند.
وی استراتژی سیاسی و استراتژی اقتصادی را دو روی یک سکه و مکمل یکدیگر دانست و گفت: ایدئولوژی و جنبههای ارزشی به عنوان رهنمون منافع ملی تلقی میشوند و حداقل آن این است که بین منافع ملی و ارزشهای ایدئولوژیک موانه منصفانه برقرار باشد.
عضو هیئت موسس انجمن علوم سیاسی ایران با بیان اینکه ما در انزوا زندگی نمیکنیم، افزود: ما در نظامی زندگی میکنیم که در آن باید به ساختار و نظام جهانی و بینالمللی توجه داشته باشیم.
هرمیداس باوند با بیان اینکه نظام بینالمللی بر دو بنیان استوار است، ادامه داد: بنیان اول اصل برابری حاکمیت کشورها اعم از کوچک و بزرگ است و دیگری بنیان ژئوپلتیک سلسله مراتب قدرتها است. یعنی ما چه بخواهیم چه نخواهیم ساختار نظام بینالمللی بر اساس سلسله مراتبی است که میتوان با مطالعه جنگهای بینالملل اول و دوم و جنگ سرد طراحان نظم قدرت در آن را شناخت.
وی با اشاره به اینکه بعدها نظم نوین جهان را بوش پدر اعلام کرد، خاطرنشان کرد: کشوری مثل کره شمالی یا میانمار شاید در یک انزوای جغرافیایی قرار داشته باشند و فعل و انفعالات این جوامع ممکن است خیلی بازتاب نداشته باشد، اما کشور ما حتی گذشته از جایگاه فرهنگی، تاریخی و ... در مرکز تعاملات بینالمللی قرار دارد.
وی افزود: لذا آقای شادروان هاشمی رفسنجانی از آغاز انقلاب در سیاست خارجی ایران پویا بودهاند و این محدود به دوران ریاست جمهوری ایشان نمیشود.
این استاد دانشگاه با یادآوری آنچه که در قانون اساسی ما آورده شده تصریح کرد: مسائلی چون تمامیت ارضی، استقلال سیاسی، حاکمیت ملی و توسعه اقتصادی الفبای اولیه هر کشوری است، با این حال بعد از انقلاب اسلامی ما در جوار همه این مسائل ارزش دیگری به نام ایجاد نظام اسلامی و تسری آن در درجه اول به جهان اسلام و فراتر از آن به سایر جوامع را داشتیم.
هرمیداس باوند با بیان اینکه در سیاست خارجی قبل از انقلاب ارتباطات سیاسی و مبادلات اقتصادی با دنیا داشتیم، اظهار کرد: در آغاز انقلاب، همانطور که میدانید اولین نگاه ما این بود که قراردادهای منعقد شده در قبل از انقلاب در مسائل اقتصادی و نفتی با این توجیه که خلاف منافع و مصالح مردم هستند، به صورت یکجانبه ملغا اعلام شد. از این قراردادها میتوان به قراردادهای نفتی اشاره کرد که طی آن شورای عالی انقلاب، این قراردادها را مغایر با ملی شدن صنعت نفت میدانست.
او ادامه داد: قراردادهای انرژی هستهای از جمله قراردادهای مربوط به مسئله نیروگاههای بوشهر باز بهصورت یکجانبه ملغا شد و حتی تصمیم گرفته شد که مسئله هستهای به صورت کلی پیگیری نشود و بسیاری از این اقدامات در آن مقطع زمانی ارزش انقلابی تلقی میشد.
آغاز انقلاب اسلامی برای کشورهای همسایه ما بهویژه کشورهای اسلامی، در ظاهر یک نگاه جدید و مثبت ایجاد کرده بود، چرا که آنها پیش از این تصوری که از ایران داشتند که داعیه امنیت خلیج فارس را دارد و ابعاد امنیتی خود را از اقیانوس هند تا شاخ آفریقا گسترده ساخته است.
وی با بیان اینکه انقلاب اسلامی یک ماه عسل بین کشورهای همسایه و بهویژه کشورهای اسلامی بود، افزود: در واقع ما از همان آغاز خود را امالقرای جهان اسلام تلقی میکردیم.
وی که تجربه مسئولیت در دفتر امور وزارت خارجه ایران را دارد، یادآور شد: در دفتر همکاری ایران و عراق نشست مشترکی که در بصره داشتیم، ریاض القیسی (نویسنده عراقی)، که از سازمان ملل همدیگر را میشناختیم به من گفت، ببین باوند! ما در زمان شاه خیلی صدمه دیدیم، با حمایت ایران از کردها ما 48 هزار نفر تلفات دادیم ولی الان با نظام جدید به نام جمهوری اسلامی، ما در زیر این لفافه، احیای امپراطوری اسلامی را میبینیم.
وی از این سخن طرف عراقی چنین برداشت کرد: این شخصیت عرب این را میخواست بگوید که اکنون نگرانی ما خیلی بیشتر از زمان شاه است. میخواهم بگویم که حتی در جوامع اسلامی که این انقلاب را آغاز ماه عسل میدانستند و هنوز هیچ تنشی با ایران برایشان به وجود نیامده بود، در اذهانشان چنین نگاهی در حال تولد بود.
این مفسر اقتصادی با اشاره به قطع مناسبات با آفریقای جنوبی و اسرائیل و همچنین باز کردن سفارت فلسطین در ایران گفت: وقتی کنفرانسی در بغداد تشکیل شد که با وجود ابراز تمایل ایران، با حضور این کشور موافقت نشد و در این کنفرانس مصر از اتحادیه عرب اخراج کردند، بلافاصله ایران نیز روابط خود را با مصر قطع کرد! در حالیکه ما دو میلیارد به مصر وام داده بودیم که سرنوشت آن به حالت تعلیق درآمد.
وی همچنین به مسئله گروگانگیری و آثار و تبعات آن اشاره کرد و درباره آن یادآور شد: این واقعه باعث شد هیئتهای زیادی برای مذاکره به ایران بیایند که هیچیک از آنها نتوانستند نظر ایران را تغییر دهند و این پروسه در طولانی مدت موجب آغاز جنگ عراق و ایران و نوع نگاه جامعه جهانی به ایران شد.
وی تاثیر اقدامات ایران در اوایل انقلاب و اشغال سفارت آمریکا بر نگاه جامعه جهانی را که در نهایت منجر به جنگ ایران و عراق شد، چنین عنوان کرد: اگر در قطعنامههای سازمان ملل و شورای امنیت دقت کنید تا قبل از قطعنامه 597 ذکری از تجاوز عراق به ایران نشده و در همه آنها از ایران و عراق به عنوان دو کشور طرف منازعه یاده شده است و هیچ کدام از تقاضاها مبنی بر اعلام خروج نیروهای عراقی از خاک ایران نبود.
وی در این زمینه به نقش آیتالله هاشمی در جنگ اشاره کرد و گفت: ایشان توانست بعد از دو سال نیروهای متجاوز را از خاک ایران (خرمشهر ) بیرون کند. همان زمانی که نظر بسیاری از کارشناسان بر این بود که باید صلح را بپذیریم. از جمله بیانیههای نهصت آزادی و جبهه ملی که تاکید داشتند مصلحت ما در این است که همین نقطه جنگ را پایان دهیم و به عنوان طرف فاتح جنگ پشت میز مذاکره بنشینیم.
وی به طرح یک پرسش اساسی پرداخت و ادامه داد: چرا جنگ ادامه یافت؟ وقتی عراق از سلاح شیمیایی استفاده کرد، قطعنامه شورای امنیت ضمن محکوم کردن عراق، ایران را هم به سبب استمرار جنگ مقصر میدانست.
هرمیداست باوند با بیان اینکه تثبیت قطعنامه 597 یکسال به طول انجامید، یادآور شد: ما در زمانی که فاو را در اختیار داشتیم میبایست قطعنامه را قبول میکردیم اما در شرایط متفاوتتری ما قطعنامه را پذیرفتیم، که این مهم هم تنها به دلیل نقشی بود که آیتالله رفسنجانی در تاکید بر پایان جنگ در این زمان ایفا کرد.
به گفته دکتر هرمیداس باوند نقش دیگر آقای رفسنجانی در این زمان، در مورد تجاوز عراق به کویت بود که با دو نگرش مواجه بود، نگرشی که معتقد بود باید همراه و همسو با عراق علیه آمریکا وارد جنگ بشویم که در مقابل آیتالله رفسنجانی بر اعلام بیطرفی ایران تاکید کرد.
هرمیداس باوند در اینباره تصریح کرد: این اعلام بیطرفی بعدها در سیاست خارجی ایران بسیار موثر بود طوری که کشورهای عربی از جمله کویت متوجه شدند ایران قصد توسعه سرزمینی ندارد، امری که در جهان معاصر به کلی رویداد منسوخی است.
او ادامه داد: بنابراین آنها به این نتیجه رسیدند که خط مشی ایران در منطقه میتواند مفید باشد. لذا در این دوره که همه کشورهای عربی منهای سوریه، لیبی و الجزایر، تمام و کمال از عراق حمایت کردند و میلیاردها دلار کمک مالی کردند و کشورهایی مثل عربستان پایگاه هوایی در اختیار عراق قرار دادند، با تمام این اتفاقات، ما نه تنها از مسائلی چون واقعه حج چشمپوشی کردیم، بلکه با وجود علم به مقصر بودن کشورهای زیادی در کنار عراق، شکایتی از هیچ طرفی نکردیم با این امید که گذشت ما به معنای آغاز راه دوستی تلقی شود، هر چند این چنین هم انجام نگرفت.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه در دوره هشت ساله آقای هاشمی با میل به خروج از فضای جنگ و ایجاد مناطق آزاد راهی را که چینیها در پیش گرفته بودند، آغاز کرد، گفت: در این زمان سعی شد از نظر اقتصاد آزاد، بخش خصوصی را فعال کنیم و حتی از نظر جلب سرمایههای خارجی با تفسیری از قانون اساسی قرارداد خرید خدمت (service contract) را در رویه اقتصادی مطرح کردند که طی آن سرمایهگذاری که ریسک کرده و در کشور سرمایهگذاری میکند، اگر نتیجه اقتصادی نداشته باشد بانک مرکزی جبران این سرمایهگذاری را میکند، که این اقدام یک گام جلوتر از جذب سرمایه بود.
وی اضافه کرد: این اقدام سبب شد که بسیاری از شرکتهای خارجی به ایران آمدند و یک نگاه جدیدی به ایران باز شد. با این حال استراتژی اقتصادی ما طوری بود که نهادهایی با عناوین قدسیه و دیگران که مالیات هم نمیدادند قسمتی از ساختار اقتصادی را تشکیل میدادند.
به بیان این کارشناس با سابقه آقای رفسنجانی در سیاست خارجی تلاش میکرد اموری مثل انرژی هستهای را هر چه سریعتر احیا کند و از جمله سیاستهای وی برای بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ ورود چینیها به اصفهان بود که حدود 40 درصد کار را در اختیار گرفتند، همچنین در سفری که به روسیه شد قرارداد نیروگاه بوشهر با این کشور به امضا رسید.
هرمیداس باوند درباره تاکید دولت وقت بر انرژی هستهای هم خاطرنشان کرد: در آن زمان نگاه این بود که کشور ایران باید با این تکنولوژی آشنایی پیدا کند.
وی درباره روابط ایران و عربستان در زمان آیتالله هاشمی بیان کرد: در سفرهایی که آیتالله رفسنجانی داشتند توانستند با ولیعهد عربستان باب دوستی را باز کرده و موجب گشایش روابط با این کشور و در نتیجه با سایر کشورهای اسلامی شوند.
وی به کوتاهی در ارتباط با کشورهای تازه استقلالیافته از شوری هم گفت: باز شدن منطقه نفوذ تمدن ایرانی در آسیای مرکزی و قفقاز بعد از فروپاشی شوروی فرصت تاریخی بود که نقش ایران در این منطقه تثبیت شود، اما متاسفانه غیر از صادرات یک کتاب ارزشی کار دیگری که بتوان از آن در درازمدت استفاده بهینه کرد انجام نگرفت.
وی در اینباره تصریح کرد: این در حالی بود که کشور ترکیه به سرعت شروع به سرمایهگذاری و ورود به این مناطق کرد، در اینباره یک کارشناس روسی میگفت ما در ابتدا نگران نفوذ ایران و ترکیه در این منطقه بودیم، ایران به دلیل اشتراک تاریخی و ترکیه به دلیل اشتراک زبانی، ولی امروز هیچ نگرانی نداریم و موفق به بازگشت این کشورها به دایره تمدنی خود شدهایم.
هرمیداس باوند در اینباره اینگونه استدلال کرد: در این زمان نگاه ما به حوزه تمدن ایران، نگاه واقعی و اصیل و الامبخش از ارزشهای تاریخی خود نبود، لذا طرف مقابل ما را به عنوان خانواده خود قبول نداشت، و باید این واقعیت را درک کرد.
استاد حقوق و روابط بینالملل در ادامه سخنان خود در نگاه آیتالله رفسنجانی دو نکته را برجسته اسدانست و تشریح کرد: اول حفظ نظام جمهوری اسلامی و دوم تسهیل نقش خود او در آینده ایران، بنابراین تمام تصمیماتی که اتخاذ کردند تصادفاً به سمتی رفت که نه به نفع خاص ایشان شد و نه خیری برای مردم در آن زمان داشت. بنابراین ایشان تصمیمات جدیدی را اتخاذ کردند تا این رویه را اصلاح کنند، از جمله نقش ایشان در روی کار آمدن سیدمحمد خاتمی، تلاش برای آشتی و وحدت ملی، تلاش برای گسترش روابط بینالمللی و مذاکرات مختلف مثل ماجرای مکفارلین و... از نمونههای این امر است.
وی رویکرد مذاکرهمحور حتی با کشورهای متخاصم دیگر اندیشه آیتالله هاشمی عنوان کرد و افزود: در هرحال با همین نگاه جدید ایشان، آنچه امروز از ایشان دیده میشود خط مشی ثانوی ایشان در سیاست است و همانطور که سیاستهای زمان جنگ ایشان داری نکات مثبتی بوده است این سالها هم به تعبیر من، تاکید ایشان بر فضای باز و نوعی آزادی، مردمسالاری و فراتر از همه حقوق بشر و حکومت قانون بوده است.
هرمیداس باوند در پایان گفت: با این حال قضاوت ما از آیتالله رفسنجانی ابتدایی و توام با نگاههایی است که به جایگاه، منافع و مصالح خود ما باز میگردد و این تاریخ است که درباره یک شخصیت قضاوت خواهد کرد، قضاوتی که فرایندها را ارزیابی میکند.
وی افزود: در هر حال، امیدوارم مجموعه این رویدادها در آینده رهنمون و رهگشا باشد و واقعنگری و خرد سیاسی در راستای منافع مردم ایران مورد توجه قرار گیرد.
در پایان این سخنرانی دکتر نصری، مجری نشست، با نشان دادن عکسی از دیدار دکتر هرمیداس باوند با آیتالله هاشمی مربوط به حدود 36 سال پیش در مرکز مطالعات خاورمیانه، گفت: سخنرانی ایشان نه که ناشی از تجربه شخصی است و مستخرج از مقاله و کتاب و نوشته دیگران نیست لذا متقن و شنیدنی است.