۲۹ دی ۱۳۹۴ ۱۵:۵۲
کد خبر: ۲۶۲۸۸
Moin-Zade-2

Moin-Zadeسمینار علمی با عنوان «تأملی بر وضع فلسفه در ایران» به همت پژوهشکده غرب‌شناسی و علم‌پژوهی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی روز گذشته، دوشنبه ۲۸ دی ماه در سالن حکمت این پژوهشگاه برگزار شد.


به گزارش عطنا، به نقل از مهر، مهدی معین زاده، عضو هیئت علمی گروه فلسفه علم پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این همایش درباره موضوع « هایدگر در ایران» سخنرانی کرد. وی گفت: اگر ما به تقلید از خود هایدگر نخستین وصف وجود انسانی را پروا بدانیم این سوال مطرح می شود که جانِ ایرانی در مواجهه با هایدگر پروای چه داشته است؟ به عقیده من اقبال ایرانی ها به هایدگر یک اقبال نامعقول و نامتعارف است به طوری که از سال ۱۳۷۵ که شروع به خواندن و نوشتن درباره هایدگر کردیم به او بیشتر از کانت و هگل و سقرا و افلاطون توجه کرده ایم. بنده در این سخنرانی می خواهم از نسبت میان جانِ ایرانی و هایدگر حرف بزنم.


این استاد فلسفه افزود: به نظرم جان ایرانی با هایدگر سه نسبت دارد که البته هر سه نسبت یکی است و فقط جلوه های آن با یکدیگر فرق دارد. نسبت اول حال بین مسجد و میخانه و به عبارتی تلو تلو خوردن است. در قرون۶، ۷ و ۸ که عرفان در حال بالیدن بود عارفان ما با دو جناح متشرعه و فیلسوف درگیری داشتند؛ گویی عرفای ما در هردوی این جناح ها یک وجه مشترک می دیدند و آن هم متافیزیک بود. از طرفی هایدگر در زمانه ای بالید که زمانه دینی نبود ولی خودش همواره دغدغه دینی داشت و با اینکه در نهایت دین را رها کرد ولی دغدغه دینی همیشه همراهش بود. به عقیده هایدگر تئولوژی باید براساس آنتولوژی باشد به بیان دیگر الهیات باید براساس هستی شناسی باشد و به این ترتیب هستی شناسی مقدم بر الهیات است. از نظر هایدگر متافیزیک هم بنیان الهیات و هم بنیان فلسفه و علم مدرن بود.


معین زاده ادامه داد: برای اینکه بدانیم فرهیختگان ایران چه نسبتی با هایدگر داشتند به واسطه ای به نام هانری کربن می رسیم . هانری کربن تشیع را از حالتی که خودش را صرفا یک جریان کلامی بداند به یک لایه بنیادی کشاند به بیان دیگر کربن خواست که شیعه را به شکل بنیادین بشناساند و این همان واسطه میان ایرانی و هایدگر است.


عضو هیئت علمی گروه فلسفه علم پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در پایان و در ادامه بحث نسبت میان جان ایرانی و هایدگر اضافه کرد: نسبت دوم، نسبت تاریخیت است به این معنا که بنیاد را امری تاریخی و در گذر زمان بدانیم نه یک امر ایستا. آخرین نسبت میان جان ایرانی و هایدگرچیزی است که او در کتاب «Contributions to Philosophy »آورده است. هایدگر در این کتاب بجای مفهوم ذات که امری ایستاست از مفهوم دیگری به نام تذوت یا گوهریدن صحبت کرده است؛ ذاتیدن یا گوهریدن یعنی اینکه ذات امری ایستا نیست و یک امر رخدادی است. هایدگر در این کتاب می گوید: ما همواره در طول تاریخ استمرار را با مانایی فهمیدیم در حالی که اینطور نیست و نباید استمرار را با مانایی بفهمیم بلکه استمرار یعنی یک رویداد از ان خود کننده یعنی هردم به وجود امدن و از همان لحظه به عدم رفتن.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار