۰۳ تير ۱۳۹۶ ۱۰:۵۱
کد خبر: ۹۲۲۶۶
azadi (18)

تمدن ایران به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین خاستگاه های تمدن بشری و به‌عنوان یکی از قدیمی‌ترین سکونتگاه‌های زیستی جهان شناخته شده است. این تمدن در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، هنری، اقتصادی و در معنای کلان توسعه‌ای، مختصات خود را دارد.


به گزارش عطنا، رضا‌ پور وزیری، معمار، پژوهشگر توسعه شهری و رایزن جهانی برنامه اسکان بشر ملل متحد یادداشتی درباره هویت تهرانی بودن در روزنامه ایران نوشته است که متن آن به شرح زیر است:


تمدن ایران به‌عنوان یکی از اصلی‌ترین خاستگاه های تمدن بشری و به‌عنوان یکی از قدیمی‌ترین سکونتگاه‌های زیستی جهان شناخته شده است. این تمدن در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، هنری، اقتصادی و در معنای کلان توسعه‌ای، مختصات خود را دارد.


در گذشته، این سرزمین به‌عنوان یکی از بهترین مثال‌های سکونت و زیست پایدار در جهان شناخته شده بود، اما پس از انقلاب صنعتی و تغییر مکانیسم و ساختار توسعه و بعدتر در زمان مدرنیسم، ابعاد توسعه خود را در مقایسه با غرب صنعتی و مدرن به روز نکرد و دچار نوعی عقب ماندگی از فضای کلان توسعه جهانی شد و با توجه به رشد فزاینده جهان مدرن و تکنولوژی، این فاصله بیشتر و بیشتر شد.


صرفنظر از عوامل اجتماعی پیچیده موضوع در چارچوب سکونت و توسعه شهری؛ تمرکز همه جانبه نسبت به مقوله شهر می‌تواند به‌عنوان یک مداخله راهبردی و جریان ساز در امر توسعه معنا داشته باشد.


واکاوی دلایل عدم انطباق برنامه‌های توسعه شهری با مختصات هویتی و سرزمینی شهرهای ایران موضوعی نیست که به‌عنوان یک رویکرد سطحی مطرح شود و از آن بتوانیم به سادگی عبور کنیم، بلکه این رویکرد خود یک نظام فکری است که برای اصلاح فرهنگی و در برابر بی‌هویتی و غرب و شرق زدگی در محدوده‌ای منطقی مابین فریفتگی و وازدگی به غرب از یکسو و تحجر و تعصب و اصرار بر گذشته به روز نشده از سوی دیگر، یک رابطه متعامل صحیح را جستار خواهد کرد.




شرایط موجود وضعیت شهری در ایران



گزاره‌های زیر بیان‌کننده شرایط موجود و وضعیت توسعه شهری ایران است:


1.شهرهای ایران نرم افزار همه جانبه توسعه شهری ندارند، یعنی در بسیاری از ابعاد مختلف توسعه شهری، نظام برنامه‌ریزی  جامع نداریم.


2.مدیریت شهری در جهان معاصر براساس داده‌های شهری است. شهرهای ایران، داده‌های شهری روزآمد ندارد و نظام همه‌جانبه‌ای برای جمع‌آوری و مدیریت داده‌ها وجود ندارد.


3.نظامی برای سنجش و ارزیابی شهری وجود ندارد، بر این اساس نمی‌توان اولویت‌ها و ضرورت های واقعی شهری را شناخت و بر اساس آن منابع مالی و انسانی و زمان و اجرای برنامه‌های توسعه‌ای، برنامه‌ریزی کرد.


4.از آنجا که شهرهای ایرانی، شهرهای تاریخی هستند و پیش از جریان مدرنیسم، نظام توسعه‌ای درونزا و پایدار و البته مشخص برای خود داشته اند؛ امروزه نه آن روش ها به صورت برنامه‌های عملی و راهبردی استفاده می‌شود و نه اساساً برنامه‌های مربوط به شهرهای تازه تأسیس می‌تواند برای این بستر سودمند باشد چرا که اساساً انطباقی با هویت این شهرها ندارد. ایجاد این نظام، نیازمند طرح‌ریزی یک الگوی توسعه شهری متکی بر ارزش‌های هویتی شهر است.


5.ارزش‌های توسعه شهری در شهرهای ایران پوشیده است. به عبارتی مدیران شهری عموماً نمی‌دانند که این ارزش ها به طور تمام و کمال چه هستند و چگونه می توان آنها را آشکار ساخت. ارزش های اجتماعی و فرهنگی و تمدنی شهرها زیر فشار شهرسازی جدید تقریباً از بین رفته است. به عبارتی شهر، بستر مناسبی را برای فرهنگ و هویت ندارد و از سوی دیگر به بی‌هویتی و فرهنگ گریزی و نوعی جهان وطنی ظاهری و غیر معتبر تشویق می‌کند.


6.ساختار نظام توسعه شهری ایران که می‌بایست جریان ساز در امر توسعه شهری پایدار باشد و مبانی توسعه را بشناسد و درک از توسعه را تشویق کند، عمدتاً ضد توسعه عمل می‌کند. هم در قوانین و مقررات و هم در شناسایی و مراقبت از ارزش های فرهنگی تمدنی.


7.شهرداری‌ها و شوراهای شهر از امکانات دانش معماری و شهرسازی آگاه نیستند. آنها تخصص های گوناگون و مرتبط از جمله معماری، طراحی شهری، طراحی منظر، برنامه‌ریزی شهری، شهرسازی، مرمت شهری، جامعه شناسی شهری و بسیاری از تخصص‌های وابسته به شهر را نمی‌شناسند و از این تخصص ها استفاده نمی‌کنند.


8.شهرهای ایران، نظام مالیه‌ای مناسب و قوی ندارد. ایجاد منابع مالی پایدار در شهرهای ایران، یک برنامه تعریف شده نیست و به آن اعتقادی وجود ندارد. حال اینکه این یک مکانیسم و تخصص مشخص در نظام مدیریت شهری جهان است.


9.دانش توسعه شهری در ایران به روز نیست و ضعف‌های بسیار دارد. دانشگاه‌ها و مراکز آموزشی محتوایی غیر کاربردی را ترویج می‌کنند و کیفیت بد آموزشی و تعداد دانشکده‌های مختلف در حوزه توسعه شهری، بدون کمترین حد از توان علمی، آسیب بسیار بزرگی به فضای حرفه‌ای این عرصه در ایران زده است.


دانشگاه‌های بی‌کیفیت و استادان ناکارآمد و دانشجویان کم کار و بی‌انگیزه مجموعه‌ای است که فضای علمی توسعه شهری را مضمحل کرده است. مدرک تحصیلی خروجی این دانشگاه‌ها که پس از ارائه پایان نامه‌های تقلبی و فروشی مقاطع مختلف ارائه می‌شود، ارزش‌های تمدنی یک سرزمین کهن را نابود کرده است. مسأله سواد یک مسأله بنیادی است.




تهران ناشناخته



تهران به‌عنوان پایتخت جمهوری اسلامی ایران، بزرگترین کانون زیستی این سرزمین است که طی دو قرن اخیر به صورت ویژه‌ای توسعه پیدا کرده است. به عبارتی بخش عمده‌ای از تمرکز و فرصت‌های سرزمین ایران، منحصر به تهران شده و بیشتر ظرفیت‌های توسعه‌ای در آن متراکم شده است.


این البته ویژگی تمامی پایتخت‌ها است اما در کشورهای در حال توسعه این موضوع به شکل مبالغه‌آمیزی وجود دارد. تهران را می‌توان یکی از مهم‌ترین شهرهای خاورمیانه نامید؛ شهری که فرآیند مدرنیسم از ابتدای قرن بیستم در آن شروع شد و البته بواسطه تغییرات ساختار حکومت، دچار افت و خیز فراوان شد.




درهم ریختگی نظام مدیریت شهری در تهران و بی‌تعهدی نسبت به برنامه‌های توسعه که البته همان برنامه‌ها نیز اساساً هیچ نسبتی با شاخص‌های برنامه‌ریزی براساس اطلاعات صحیح و داده‌های جمع‌آوری شده درست ندارد، تهران را به یک موجودیت ناشناخته تبدیل کرده است.



امروز شاید تهران را بتوان به‌عنوان مرکز اقتصادی و توسعه‌ای ایران، نقطه عطف شروع هر نوع تغییرات و دگرگونی‌های اجتماعی، فرهنگی و توسعه‌ای در کشور دانست به طوری که هرگونه از این تغییرات بسرعت توسط سایر شهرهای ایران مشاهده شده و بلافاصله تکرار می‌شود. تهران یک پیشگام است و این می‌تواند خوب یا بد باشد. همچنین تهران برآیند وضعیت شهری ایران است.


بی توجهی به هویت و مختصات بومی در سرزمین پهناور ایران باعث شده تا الگوهای ساخت به صورت غیر قابل باور و البته کاملاً اشتباه یکسان‌سازی شود. این یکسان‌سازی نزدیک به نیم قرن است که به‌عنوان تمرین پیوسته فضای توسعه شهری در ایران به صورت جدی پیگیری می‌شود، به طوری که امروز شهرهای ایران با وجود استقرار در جغرافیا و بوم متفاوت در گستره این سرزمین پهناور از نظر نظام شکلی کاملاً یکسان به نظر می‌رسد.


این معنا از نظام شکلی به نظام ساختاری و کارکردی می‌تراود و طبیعتاً کارکردهای شهرهای ایرانی به نوعی از یکسانی براساس نظام مدیریتی، قوانین و مقررات برخوردار می‌شوند که آن ارزش‌های سرزمین را تهدید می‌کند.


اگرچه انباشت سرمایه و تراکم فعالیت‌های اقتصادی عموماً در تهران صورت می‌گیرد، اما ساختاری که بتواند کیفیت زیست را پشتیبانی کند و آن را طبق برنامه‌ای مشخص ارتقا دهد، وجود نداشته است. درهم ریختگی نظام مدیریت شهری در تهران و بی‌تعهدی نسبت به برنامه‌های توسعه که البته همان برنامه‌ها نیز اساساً هیچ نسبتی با شاخص‌های برنامه‌ریزی براساس اطلاعات صحیح و داده‌های جمع‌آوری شده درست ندارد، تهران را به یک موجودیت ناشناخته تبدیل کرده است.


به‌طور قطع، عدم شناخت و عدم دستیابی به آمار و ارقام صحیح از تهران، آن را به‌عنوان زیستگاهی مجهول و البته پرخطر معرفی می‌کند. از سوی دیگر، نبود هویت و شخصیت، از تهران یک شهر هتروژن و بدون هرگونه انسجام فرهنگی ساخته که «خواست اجتماعی» بدون رویکردهای سیاسی شکل نمی‌گیرد. یعنی تهران بنیاد فرهنگی خود را در مسیر توجه و تمرکز نسبت به گسترش فیزیکی، رقیق و رقیق تر کرده و تقریباً آن را از دست داده است.



ریشه «تهرانی بودن» در چیست؟



گفتمان جدید «شهر من کجاست؟» و «معنای تهرانی بودن» که امروزه به‌عنوان یک خواست اجتماعی بیشتر در شبکه‌های مجازی مطرح می‌شود پیامد این کمبود است. هریک از این موضوعات ریشه‌اش نبود شناخت دقیق است، موضوعی که باید به‌عنوان اولویت برای هر نوع مداخله در رابطه با تهران  مورد توجه قرار گیرد و این شناخت؛ اولویت اولویت‌هاست.


نبود شناخت باعث می‌شود تا برنامه‌ریزان و مدیران شهری در فضایی مبهم در منظومه شهری تهران ندانند که منابع توسعه کدامند و چگونه می‌شود آنها را فعال کرد و همچنین محدودیت‌ها و نقاط کلیدی بحران کجا هستند.


بنیاد اقتصادی پایتخت براساس این از هم گسیختگی و شرایط گنگ شناخت، به طور قطع، بدون برنامه میان مدت و کوتاه مدت و صرفاً بر اساس نیازهای روزانه و فروش منابع زیستی شهر استوار شده است. بازار  ملک در موازنه با تورم در شرایط رکود به سر می‌برد و اساساً نسبتی از عرضه و تقاضا را در خود جای نمی‌دهد، کما  اینکه بسیاری از واحدهای مسکونی در تهران خالی مانده‌اند و باعث انباشت نزدیک به 250 میلیارد دلار سرمایه راکد در بازار مسکن شده است.


با این وضعیت، نظام مدیریت شهری ارائه خدمات زیرساختی را به تأخیر می‌اندازد که ملموس‌ترین نتایج آن، ناکارآمدی شبکه حمل و نقل عمومی، بحران ترافیک و آلودگی هوا و سایر بحران‌های زیستی است. این دو مقوله بشدت کیفیت زیست را در تهران تحت تأثیر قرار داده و پایین آورده است.


همچنین ناکارآمدی نظام بانکی کشور و بهره‌های خارج از عرف استانداردهای مالی و اقتصادی جهان، باعث شده تا نظام مدیریت شهری در تعامل اقتصادی با این بانک‌ها دچار ورشکستگی شود. اساساً ارائه هیچ نوع خدمات شهری در دنیا با بهره وام‌ها با اعداد 25 تا 30 درصدی بانک‌ها و مؤسسات مالی ممکن نیست.


از سوی دیگر، عدم ارتباط و انسجام مدیریت شهری پایتخت و دولت باعث شده تا شهر تهران نتواند از ظرفیت‌های اقتصادی کشور به منظور حل مشکلات خود و انجام امور زیربنایی بهره‌مند شود. رویکردهای سیاسی که در نتیجه ضعف قانون‌گذاری و عدم تمرکز و توجه مناسب و پشتیبانی از جانب دولت برای کانون زیستی که بیش از 10درصد جمعیت ایران را در خود جای داده، بحران‌های اساسی در شهر به وجود آورده است. در فضای بین‌المللی نیز تهران تقریباً از ظرفیت‌های اقتصادی جهان استفاده نمی‌کند.


تهران نظام مالی شهری خود را با عدم توجه و تمرکز نسبت به شرایط توسعه شهری جهانی ومعیارهای مبتنی بر دانش و دستاوردهای نظام مالیه شهری رسماً بسته است. تهران با وجود داشتن دارایی‌های بسیار، دست خالی با بحران‌های مختلف زیستی دست و پنجه نرم می‌کند.


تهران همواره برنامه‌های راهبردی داشته است اما هیچگاه برنامه‌ای راهبردی مبتنی بر «داده‌های صحیح» نداشته است. بر این اساس ضرورت دارد تا نسبت به این مهم با تأکید و تمرکز و انسجام فکر کرد و صرفنظر از مسئولیت شورای اسلامی شهر تهران، دولت وظیفه دارد اقدامات مؤثری را در این خصوص به انجام رساند.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
مطالب دیگر
چگونه مسائل جنسی را به کودک آموزش دهیم؟
یک استاد دانشگاه در گفتگو با عطنا بررسی کرد

چگونه مسائل جنسی را به کودک آموزش دهیم؟

تربیت جنسی امری ضروری است و آموزش آن را از هر سنی که کودک شروع به سوال پرسیدن می کند باید شروع کرد. اما به طور کلی اولین زمان برای این آموزش 3 تا 5 سالگی است. چون کودک در این برهه سنی کنجکاوی هایی دارد
فقدان سرمایه اجتماعی، نظام سیاسی را با چالش‌ روبرو می‌کند/ مهاجرت یکی از نتایج شکاف میان دولت و ملت است
یک جامعه شناس در گفتگو با عطنا مطرح کرد

فقدان سرمایه اجتماعی، نظام سیاسی را با چالش‌ روبرو می‌کند/ مهاجرت یکی از نتایج شکاف میان دولت و ملت است

یک استاد دانشگاه معتقد است: «نهادهای دولتی و حاکمیتی نقش مهمی در اعتماد عمومی دارند و در واقع عملکرد نهادهای اجتماعی و سیاسی است که اعتماد را خلق می‌کند یا باعث کاهش آن می‌شود.»
فضای مجازی را باید کنترل کرد/ باید به سمت اینترانت حرکت کنیم
یک جامعه شناس در گفتگو با عطنا:

فضای مجازی را باید کنترل کرد/ باید به سمت اینترانت حرکت کنیم

در حال حاضر در معرض تهدید جدی هستیم. طرح مجلس درباره ساماندهی فضای مجازی اولین گام در جهت داشتن برنامه برای مدیریت فضای مجازی است و البته نباید به روش‌های نادرست مثل قطع کردن اینترنت روی بیاوریم.
مدیریت فضای مجازی در آمریکا و کره جنوبی چگونه است؟
بررسی قوانین اینترنت در کشورهای دیگر (1)

مدیریت فضای مجازی در آمریکا و کره جنوبی چگونه است؟

TikTok و WeChat دو شبکه اجتماعی چینی هستند که در دنیا با استقبال روبه‌رو شده‌اند، اما در زمان ریاست جمهوری ترامپ استفاده از این اپلیکیشن‌ها در امریکا به دلیل نگرانی های امنیتی ممنوع اعلام شد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار