استاد اقتصاد دانشگاه الزهرا در دانشگاه علامه با نام بردن از چهار ابرچالش برای اقتصاد ایران، تاکید کرد: مارپیچی تحت عنوان «مارپیچ فنا» وجود دارد که ارتباط بین فقر حاد و گرسنگی و پدیدههای ناشی از آن را به وجود ميآورد و با ایجاد ناامنیها ما شاهد ضعف دولتها در جهان هستیم، به نحوی که دولتهای ضعیف، گروگان بعضی از بازیگران غارتگر میشوند.
به گزارش عطنا، حسین راغفر، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا، یکشنبه، 16 اسفندماه در نشستی در «همايش ملي سياستگذاري اجتماعي در ايران»، به ارائه مقالهای تحت عنوان «ابرچالشهای اشتغال در ایران» پرداخت و گفت: اقتصاد ایران با چالشهایی اساسی روبرو است که امکان توسعه را از کشور سلب ميکند. بررسی ما در سه سطح خرد، میانه و کلان انجام گرفته است که در سطح کلان به بررسی کاستیهای ساختاری، در سطح میانه به کاستیهای نهادی و در سطح خرد به بررسی رفتار بنگاه و فرد ميپردازیم.
در سال 84، تمام دینهای معوقه بانکی دولت، 6 هزار میلیارد تومان بود. بعد از اتمام کار دولت دهم در سال 92، کف دینهای معوقه بانکی، 160هزار میلیارد تومان بود که تا 260 هزار میلیارد تومان هم اعتبار ميدهد.
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه ساختار اقتصاد ایران «بسیار معیوب» است، گفت: اگر اقتصاد ایران را به سه بخش تقسیم کنیم، بخشهای کشاورزی، صنعت و خدمات، تشکیلدهنده سرمایه ثابت در اقتصاد ایران هستند.
وی ادامه داد: از سال 1338 تا پایان سال 1391، سهم تشکیل سرمایه ثابت ناخالص از هر صد تومان سرمایهگذاری، بین سه تا پنج تومان در بخش کشاورزی، بین 25 تا 30 تومان در بخش صنعت و 65 تا 70 تومان در بخش خدمات صرف شده است.
این اقتصاددان با بیان اینکه خدمات ما خدماتی دلالی و سفتهبازی است، ادامه داد: یکی از مسائل مورد مناقشه این است که خدمات در همه جای دنیا دارای سهم بالایی است. سهم خدمات شاید بالا باشد ولی در کشورهای صنعتی خدمات معطوف به تولید صنعتی است.
راغفر اضافه کرد: وقتی که یک کامپیوتر به قیمت چهارصد دلار تولید ميشود، با آن دهها هزار دلار خدمات نرم افزاری ميفروشند، بنابراین خدمات نرمافزاری عملا ارزش افزوده بخش خدمات صنعت است، در حالی که بخش خدمات ما مملو ازدلالی و سفتهبازی و خرید و فروش زمین است.
وی افزود: این نوع اقتصاد، به تناسب ظرفیتهای مورد نیاز جامعه، زایش فرصتهای شغلی ندارد و دلیل آن نیز این است که صنعت علاوه بر ضعیف بودن، مونتاژ و وابسته نیز است.
راغفر بیان بیان اینکه ما دارای چهار ابرچالش در اقتصاد ایران هستیم، بیان کرد: اولین ابرچالش موجود، نظام حکمرانی یا نظام تدبیر و تمشیت امور است، نظام تصمیمات اساسی در کشور ابرچالش اصلی همه مشکلات دیگر است، یعنی نظام تصميمگیری زاینده سایر مشکلات است و این چالش، سه ابرچالش دیگر در اقتصاد ایران را شکل داده است که ابرچالش «آب و محیط زیست»، «جمعیت و اشتغال» و «نظام نوآوری و فناوری» را شامل میشود.
مردم موضوع بسیاری از برنامههای نظام تدبیر ما نیستند و بسیاری از برنامههای توسعه در ایران توجهی به مردم نميکنند، در حالی که هدف اصلی آنها توجه به گروههای پر نفوذ و پر قدرت است.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا با اشاره به اینکه در نظام تدبیر ما، اثری از امنیت ملی و آیندهنگری وجود ندارد، اذعان کرد: مردم موضوع بسیاری از برنامههای نظام تدبیر ما نیستند و بسیاری از برنامههای توسعه در ایران توجهی به مردم نميکنند، در حالی که هدف اصلی آنها توجه به گروههای پر نفوذ و پر قدرت است، از جمله نظام برنامهریزی در کشور.
وی افزود: در چند سال اخیر دولت، از سیاستهای خروج از رکود تورمی بحث ميشود که هدف آن، فروش خودروهای فروخته نشده و تامین نیازهای خودورسازان و انتقال 10 هزار میلیون تومان از اعتبارات بانک مرکزی به بانکهای ورشکسته است.
این استاد اقتصاد با اشاره به اینکه ما پنج نهاد و صنعت اصلی داریم که تصمیمگیرهای اساسی هستند، اظهار کرد: این نهادها در نظام تصميمگیری نیز دارای نفوذ زیادی هستند که شامل نهادهای خودروسازی، فولاد، سیمان، پتروشیمي و بانکها بوده و تمام سیاستهای کشور معطوف به تامین نیازهای این چند صنعت است.
راغفر با بیان اینکه مردم غایبان اصلی این نظام تدبیر هستند، گفت: در ایران نوعی سرمایهداری رفاقتی شکل گرفته است که بر اساس این نظام، این نوع سرمایهداری سه نوع کارکرد دارد، اولین کارکرد این است که اعتبارات بانکی را بین دوستان و رفقا توزیع ميکنند، به این معنا که افراد ره صد ساله را یکشبه ميروند.
وی یادآور شد: در سال 84، تمام دینهای معوقه بانکی دولت، 6 هزار میلیارد تومان بود. بعد از اتمام کار دولت دهم در سال 92، کف دینهای معوقه بانکی، 160هزار میلیارد تومان بود که تا 260 هزار میلیارد تومان هم اعتبار ميدهد.
این استاد دانشگاه الزهرا، ادامه داد: این امر بدین معناست که نفوذ سیاست در قوانین بانکی باعث شده است، تخصیص اعتبارات بدون اخذ وثیقه صورت بگیرد. به همین دلیل است که خیلی از افراد، قوانین مقررات بانکی را حذف کردهاند.
اولین کارکرد نظام سرمایهداری رفاقتی این است که اعتبارات بانکی را بین دوستان و رفقا توزیع ميکنند، به این معنا که افراد ره صد ساله را یک شبه ميروند.
وی تصریح کرد: اساس این نظام رفاقتی، تخصیص اعتبارات بانکی و تخصیص فرصتهاست، به این معنا که منجر به شکلگیری انحصارات و غیر انحصارات میشود. علاوه براین فرصتهای انحصاری بسیاری که توزیع شده است، زمینههای تخصیص غلط منابع را در کشور شکل داده است.
راغفر با اشاره به سومین کارکرد این نظام، گفت: سومین کارکرد، دستکاری در نظام قیمتگذاری واردات است. این عمل باعث ميشود که چندین هزار میلیارد تومان از حق مردم به جیب عدهای خاص منتقل شود. ویژگی اصلی کارکرد این نظام، ناکارآمدی است که در تمام تاریخ باعث سقوط تمام ابر قدرتها شده است .
وی با اشاره به اینکه ما در شرایط بسیار بحرانی قرار داریم، گفت: این امر باعث ایجاد اقتصادی انگلی در سطح خرد شده است؛ به همین دلیل ما شاهد حضور افراد باجگیر در شهر هستیم که از افراد دست فروش برای انجام کار خود باجگیری ميکنند. در سطح کلان نیر ما شاهد شکلگیری مافیا در اقتصاد کشور هستیم، به نحوی که این افراد دارای قدرت نفوذ در قدرت و ثروت به طور همزمان هستند.
راغفر افزود: این نظام، قادر به خلق شغل نیست، که همین امر باعث ایجاد چالشهای فراوان در حوزه اشتغال شده است. نخستین چالش، اشتغال نیروی کار نخبه است، به نحوی که بیشترین میزان بیکاری، مربوط به دانش آموختگان دانشگاهی است که اقتصاد توان جذب آنها را ندارد.
وی ادامه داد: دومین چالش، اشتغال جوانان است که مسئلهای جدی محسوب ميشود. سهم اشتغال جوانان در ایران در مقایسه با سطح جهانی نصف است. شاخص جهانی اشتغال جوانان 15 تا 24 سال در دنیا 41 درصد و در ایران 22 درصد است. شاخص جهانی نیز از این حیث دارای شرایط مطلوبی نیست، ولی وضعیت ما بسیار اسفناک است که البته اشتغال زنان در این نیز دارای همین وضعیت است
راغفر ضمن اشاره به جدی بودن مشکل صتدوقهای بازنشستگی، خاطرنشان کرد: این امر، امروزه از تهدیدهای جدی متوجه نظام اقتصادی و سیاسی است. در این بین، اشتغال مولد بخش خصوصی است که با مشکلات بسیار جدی روبهرو است.
این اقتصاددان دغدغهمند تصریح کرد: ما در سطح جمعی با مشکل فرار مغزها روبهرو هستیم، به نحوی که بعد از چین و هند، سومین کشور صادرکننده مهندس به آمریکا و چهارمین کشور صادرکننده متخصصان به اروپای غربی به شمار میرويم که این وضعی تاسفبار است.
وی ادامه داد: اشتغال غیر رسمي نیز یکی از چالشهای اساسی کشور است که داری کیفیت بسیار نازلی است و بسیاری از افراد دارای دستمزدهای پایین هستند. وضعیت اشتغال زنان نیز در جهان پنجاه درصد است که در کشور ما از سال 70 تا 90 حدود 13 درصد بوده است.
راغفر یادآور شد: در سال 1370، ورودی جمعیت جوان بسیار زیاد بود، در سال 95 نیز در ساختار جمعیتی، میانکین سن جمعیت به 32 سال رسیده است. در سال 1420 جمعیت کشور، سالمند ميشود و ورودی حوانان به شدت کم ميشود و نرخ رشد جمعیت و باروری نیز به همین منوال کاهش میيابد و نرخ رشد سالمندی به 42 سال ميرسد که با این وجود با مشکلات بسیار جدی روبرو خواهیم شد.
این استاد دانشگاه درباره فقر و ناامنی هم گفت: رابطهای بین نابرابری و فقر و ناامنی وجود دارد که بحث فرصتهای شغلی ناکافی یکی از این موارد است و دارای تبعات سیاسی اجتماعی بسیار هولناکی است. متاسفانه به این مسئله توجه نشده است که این امر میتواند دارای چه آثار مخربی است.
راغفر با بیان اینکه نظام سرمایهداری رفاقتی باعث ایجاد فقر و نابرابری است، عنوان کرد: شواهد متعدد تاریخی نشان ميدهد که اقتصاد ناتوان در خلق شغل، ميتواند هزینههای سنگینی را به کشور تحمیل کند. متاسفانه روزی 30 هزار کودک در دنیا ميمیرند که به علت فقر زیاد توان زندگی ندارند.
استاد دانشگاه الزهرا با بیان اینکه جنگ و ناامنی دارای ریشهای اقتصادی است، اظهار کرد: پیشبینی ميشود که در طول سه دهه آینده در دنیا، جمعیت کشورهای در حال توسعه، به هشت میلیارد برسد که 86 درصد جمعیت جهان خواهد بود و به همین دلیل، مسئله فقر و ناامنی در دستور کار بسیاری از نهادهای جهانی قرار دارد، ازجمله دستور کار نشست جهانی «دافوس» که محور اصلی آن نا امنی ناشی از فقر است.
این اقتصاد دان بیان کرد: مارپیچی تحت عنوان «مارپیچ فنا» وجود دارد که ارتباط بین فقر حاد و گرسنگی و پدیدههای ناشی از آن را به وجود ميآورد. با ایجاد ناامنیها ما شاهد ضعف دولتها هستیم، به نحوی که دولتهای ضعیف، به گروگان بعضی از بازیگران غارتگر در ميآیند.
وی تاکید کرد: در اقتصاد ما نیز مافیاهای قدرتمندی وجود دارند که دولت در گروی آنهاست، به طوری که این افراد ممکن است زمینههای رشد فعالیتهای مجرمانه و نزاعهای داخلی و شورشها و شرایط شکلگیری شبکههای تروریستی را فراهم ميکند.
راغفر با اشاره به رابطه بین اشتغال و ناامنی، تشریح کرد: ایران دارای جمعیتی جوان است و به دلیل ناتوانی نظام بخش عمومي در ایجاد اشتغال، ناامنی اتفاق میافتد.
ظرفیتی که از آن با عنوان «پنجره جمعیتی» یاد ميکنند، امروزه در جامعه ما وجود دارد که این امر باعث ایجاد فرصت بزرگی برای رشد و توسعه است، در حالی که ما به دلیل عدم استفاده از این فرصتها، آنها را به تهدید تبدیل کردهایم .
وی با با بیان اینکه عامل قومیت به عنوان عاملی تعارض بر انگیز مطرح نیست، گفت: مطالعات جهانی نشان داده است که تنوع قومی، به عنوان حفاظی در برابر رشد خشونت و ناآراميها محسوب ميشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی ادامه داد: قدرتمندترین پیشبینیکنندگان تعارضها در جهان، سه عامل اصلی هستن،. یکی از این موارد رشد اقتصادی نازل، دومین مورد، درآمدهای پایین و سومین مورد، وابستگی به منابع طبیعی است.
این استاد اقتصاد با اشاره به وجود این ویژگیها در کشور، گفت: متاسفانه ما دارای این سه ویژگی هستیم و زمینههای قدرتمندی از این حیث وجود دارد که باید موضوع دستور کار سیاستهای بخش عمومي باشند.
وی یادآور شد: از وجود این سه عرصه، با عنوان «رولت روسی» یاد شده که قماری بسیار خطرناک محسوب میشود که جامعه با آن روبهرو است.
راغفر خاطرنشان کرد: شواهد رشد درگیری و ستیز در جوامع در حال توسعه نشان میدهد که در خیلی از جوامع، رشد انتطارات در نسل جوان بیکار در حال افزایش است و این اتفاقی است که در عربستان افتاد.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا با بیان اینکه ناکارآمدی دولتها برای اشتغال جوانان، بهترین فرصت را برای گروههای تروریستی در یارگیری فراهم میکند، گفت. به همین دلیل است که عربستان بزگترین صادر کننده تروریست در جهان است. تمام افراد داعشی شبکههای ارتباط را به خوبی ميشناسند و علت آن هم این است که آنها تحصیل کردههای دانشگاهی هستند.
وی افزود: این امر ميتواند منجر به بروز بحرانهایی شود که ناشی از چالش جمعیتی سنین جوان است.
این اقتصاد دان یادآور شد: مطالعات مختلف درباره درگیریها نشان میدهد که از سال 1946 تاکنون، در ازای یک درصد افزایش نقطهای نسبت جمعیت جوان به جمعیت سالمند در کشورهای جهان، با افزایش یک درصدی ریسک درگیری و تعارض در جامعه مواجه بودهایم. دو برابر کردن جمعیت جوان بیش از 35 رصد، ميتواند خطر درگیریهای مسلحانه را 150 مرتبه به نسبت پیشرفته ترین کشورهایی که همین ترکیب جمعیتی را دارند، افزایش دهد.
راغفر تصریح کرد: علاوه بر مسئله جمعیت جوان و بیکاری، مسئله شهرنشینی نیز از زمینههای دیگری است که ما از آن برخوردار هستیم.
وی در پایان با احساسی خواندن مشکلات کشور، خاطرنشان کرد: علی رغم تمام مشکلاتی که وجود دارد، عمده مشکلات کشور عمدتاً احساسی، سیاسی و غیرکارشناسی است. به عنوان مثال مسئله حقوقهای نجومي مسئلهای سیاسی و غیرکارشناسی است که مجلس نیز با آن برخورد کرده است، در شرایط کنونی، نظام تصمیمگیریهای ما یارای پاسخگویی به این مسائل نیست و به همین دلیل، با تهدیدات جدی برای آینده کشور روبهرو هستیم.