۱۶ بهمن ۱۳۹۵ ۱۲:۱۲
کد خبر: ۶۷۶۵۱
ali ghane

علی قانع، مترجم و داستان‌نویسی است که نشان داده انتخاب‌های هوشمندانه‌ای هم در موضوع داستان‌هایش دارد و هم در انتخاب کتاب‌ها و نویسندگان خارجی در امر ترجمه. «مورچه‌هایی که پدرم را خوردند»، «وسوسه‌های اردیبهشت» و «سایه‌های بلند» عنوان داستان‌های تالیفی اوست که تاکنون منتشر شده است. به تازگی از او ترجمه «قربانی» رمان کرول اوتس از نویسندگان مهم ادبیات جهان در نشر چترنگ منتشر و روانه بازار کتاب شده است.


به گزارش عطنا، حسن محمودی در روزنامه فرهیختگان به بهانه ترجمه رمان «قربانی» اثر جویس کرول اوتس به گفت‌وگو با علی قانع درباره جهان داستانی اوتس و رفتار انتقادی‌اش نسبت به سیاست‌های آمریکایی پرداخته است. در ادامه متن کامل این گفت‌وگو را می‌بینید؛


*از کرول اوتس پیش از این نیز رمانی ترجمه کرده بودید. چه چیزی باعث شد دوباره سراغ کتاب دیگری از این نویسنده بروید؟


بله، در سال‌های قبل دو رمان به نام‌های «آدمکش‌ها» و «دختر سیاه دختر سفید» و مجموعه داستانی به نام «جایزه بگیر» از همین نویسنده ترجمه کرده‌ام و فکر می‌کنم بیشترین دلیلی که باعث شد دوباره سراغ اوتس بروم، نوع نگاه خاصش به مسائل اجتماعی و تبدیل این رویدادها و معضلات به کارهای ادبی چالش‌برانگیز است و شاید بیش از حد رئال بودن سوژه‌های داستانی‌اش بر ملموس شدن و ایجاد ارتباط مناسب کار صحه می‌گذارد. 


*رمان «قربانی»جویس کرول اوتس همزمان با اتفاقات جدید در آمریکا به ایران رسیده است. با توجه به اینکه نویسنده نگاهی انتقادی به مسائل نژادپرستی در آمریکا دارد، آیا می‌توان گفت که اوتس در واقع هشداری به وضعیت امروز داده بود؟


البته من اسمش را هشدار نمی‌گذارم، بلکه بیشتر حکم یادآوری به اذهان عمومی آمریکا و حتی اهالی دنیایی را که در آن زندگی می‌کنیم، دارد. به‌عنوان مثال در بخشی از کتاب «پلیس بزرگراه» به یک سیاهپوست گیر می‌دهد، ماشینش را متوقف می‌کند، بعد به بهانه اینکه موقع نشان دادن مدارک شناسایی دستش را طوری در جیب لباسش برده که می‌خواسته اسلحه بیرون بیاورد، شلیک می‌کنند و او را به قتل می‌رسانند. این کتاب تولید سال 2015 است، در صورتی که ما امسال شاهد چند مورد رفتار اینچنینی پلیس با سیاهپوستان بودیم که اتفاقا رسانه‌ای هم شدند.


*تصور می‌کنید در دوره جدید حکومت آمریکا رمان‌های انتقادی و روشنفکرانه زیادتر خواهد شد؟


بله، مطمئنا همین‌طور خواهد بود، تجربه سال‌ها و قرن‌هایی که از زندگی بشر می‌گذرد نشان داده است که همیشه هنر و هنرمند، به‌خصوص ادبیات تحت تاثیر وقایعی هستند که در دنیای پیرامونشان می‌افتد و منجر به خلق آثار هنری و ادبی نابی می‌شوند. حالا این خیلی هم فرق نمی‌کند که آمریکا باشد یا هرگوشه‌ای از این جهان پهناور یا به‌قولی این جهان شناور.


*با آن که اوتس بخشی از زندگی‌اش را در کانادا و اروپا گذرانده است، او را آمریکایی‌ترین نویسنده معاصر خطاب می‌کنند. اگر با این ویژگی موافق هستید، فکر می‌کنید چه مولفه‌هایی در آثار او و به‌خصوص قربانی باعث شده اینقدر او را آمریکایی بدانند؟


شاید به خاطر فراوانی تعداد سیاهپوستانی که در آمریکا زندگی می‌کنند و به نژاد آفریقایی- آمریکایی یا همان کاکاسیاه‌ها معروف هستند و اوتس در اغلب آثار داستانی‌اش روی این مساله مانور داده است. شاید به خاطر نگاه دقیق‌تری که به سیاست تلخ و کثیف آمریکایی انداخته و شاید اینکه اوتس بیشتر از همه خودش را آمریکایی می‌داند و شناخت واقعی و عینی‌اش از جامعه آمریکایی باعث این امر می‌شود.


*جایگاه اوتس در میان نویسندگان فعلی آمریکا چگونه است؟


اوتس با کارنامه درخشان و پرکاری که برای خودش رقم زده، جایگاه نسبتا خوبی در ادبیات آمریکا دارد، مطبوعات مطرح آمریکا مدام درباره کارهایش می‌نویسند، به نظر من اوتس را فقط باید با اوتس مقایسه کرد.


*شما در کارنامه‌تان ترجمه رمان‌هایی از نویسندگان مختلفی را داشته‌اید. از اقبال و واکنش مخاطبان نسبت به کدام یک از ترجمه‌هایتان بیشتر راضی هستید؟


بله، کارهایی از نویسندگان مختلف ترجمه کرده‌ام، بعضی‌ها به چاپ متعدد رسیده‌اند و بعضی در همان چاپ اول مانده‌اند که مطمئنا دلیل بدی یا خوبی کتاب نیست، حتی نمی‌شود گردن خوش‌سلیقگی مخاطب انداخت یا برعکس. چیزی که هست در کشورمان بعضی از کتاب‌ها گاهی به دلایلی شناخته و ناشناخته دچار شک کاذب می‌شوند و سر زبان‌ها می‌افتند، البته تکرار می‌کنم گاهی و نه همیشه. اما از بازخورد یکی از ترجمه‌هایم به نام «باغ‌های کیوتو» اثر کیت والبرت بیشتر راضی‌ام، البته به لحاظ کیفیت بازخوردها و نه کمیت فروش که هنوز چاپ اولش تمام نشده.


*نام اوتس در گمانه‌زنی‌های مربوط به جایزه نوبل ادبیات در چندین دوره تکرار شده است. به نظرتان بی‌اعتنایی آکادمی سوئدی نوبل به این نویسنده ناشی از چیست؟


این یک سوال کلی است و جوابش در چند کلمه میسر نیست. به روال سال‌های گذشته معمولا آکادمی نوبل اهالی ادبیات را غافلگیر کرده است. در حالی که نام جویس کرول اوتس چندمین باری است که در لیست منتخبان جایزه نوبل ادبیات قرار گرفته ولی هنوز موفق به دریافت جایزه نشده، ولی من و شما بهتر می‌دانیم جایزه نوبل ادبی و هر جایزه‌ای در هر کجای دنیا و به‌ویژه در کشور خودمان لزوما نمی‌تواند نظر نهایی در مورد یک نویسنده و آثارش باشد و همیشه اما و اگرها و ملاحظات خاصی وجود دارند که ابهام‌آمیز است.


*اوتس را در زمره نویسندگان پرکار آمریکایی می‌دانند. آیا این پرکاری بر کیفیت کارهایش نیز تاثیر گذاشته است؟


اگر منظورتان تاثیر منفی است نه، به نظرم نه‌تنها اوتس بلکه هر نویسنده‌ای می‌تواند در کارهای جدیدش حرف تازه‌ای برای گفتن داشته باشد.


*در برگردان به فارسی «قربانی» دل‌تان می‌خواست کدام وجه از کار این رمان را برجسته‌تر از وجوه دیگرش به خواننده فارسی زبان منتقل کنید؟


مهم‌ترین چیزی که مرا شیفته کارهای اوتس می‌کند عدم قضاوت مستقیم در کتاب است، اینکه هرگز یک قهرمان مطلق یا یک ضد قهرمان محض نمی‌بینیم. آدم‌های داستان در رئال‌ترین حالت ممکن ظاهر می‌شوند و همان شخصیت دوست‌داشتنی و مثبتی که می‌بینیم، ممکن است در فصل بعد و حتی در پاراگراف بعدی کتاب حس تنفر و انزجار شدیدی به او پیدا کنیم، نه سفید، نه سیاه، نه حتی خاکستری. اینها وجوهی از کارهای اوتس است که در رمان قربانی نیز شاخص‌تر است و سعی من در واقعی‌تر نشان دادن این ویژگی‌هاست. دختر نوجوان سیاهپوستی ادعا می‌کند که مورد خشونت و تعرض گروهی چند سفیدپوست از جمله یک پلیس قرار گرفته و ادامه ماجرا... .

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار