۱۹ آبان ۱۳۹۹ ۱۴:۳۲
کد خبر: ۲۹۷۷۸۵
Untitled
نخستین نشست بین‌المللی منجی‌گرا‌یی و آینده‌پژوهی جهان از منظر ادیان روز پنجشنبه 15 آبان 1399 به همت گروه فلسفه و کلام دانشکده الهیات دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد. این نشست در دو نوبت صبح و عصر برگزار شد. در ادامه گزارشی از دوره عصر این نشست را خواهید خواند. پیش‌تر گزارش صبح نشست در سایت عطنا منتشر شده بود.

 منجی‌گرایی و آینده‌پژوهی


به گزارش عطنا، در ابتدای نشست عصر، رحیم کارگر، عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، به ارائه پیشنهاداتی درباره تاسیس دبیرخانه نشست‌های علمی منجی‌گرایی و آینده‌پژوهی در دانشگاه علامه طباطبایی پرداخت تا همکاری‌ها در این زمینه گسترش یابد. تفصیل سخنان او در پی آمده است:

زمانی‌که بحث آینده‌پژوهی و منجی‌گرایی به میان می‌آید، صرفا منظور بیان یک سری نظریات مشترک درباره منجی موعود نیست؛ چون در این زمینه بحث‌های کافی صورت گرفته‌است. بلکه ما نیازمند یک اشتراک عمل هستیم و نیاز داریم از وحدت فکری به وحدت عینی و کاربردی برسیم. آینده‌پژوهی هنر شناخت آینده و کنترل و مدیریت آن است. آینده‌پژوهی مدرن در واقع نمی‌تواند درک درستی از آینده واقعی ما داشته باشد؛ چون مبتنی بر یک سری حدس‌ها, گمان‌ها، و احتمالات است، اما آینده‌پژوهی مبتنی بر دین اسلام مبتنی بر واقعیات دینی و الهامات وحیانی است و براساس آن می‌توان درباره آینده‌ای قطعی و درست صحبت کرد.

در میان رویکردهای گوناگون آینده‌پژوهی، بحث موعود را از منظر رویکرد هنجاری مورد بحث می‌توان قرار داد؛ رویکرد هنجاری یعنی ما چگونه می‌توانیم بایدها و نبایدهای خود را در مورد آینده محقق کنیم. این رویکرد هنجاری به کمک روشی تحت عنوان چشم‌انداز به ترسیم و تصویر آینده مطلوب خود می‌پردازند؛ یعنی تصویر چشم‌انداز از موفقیت‌های آتی و تمایل برای رسیدن به آن‌ها.

درباره مقایسه آینده‌پژوهی مدرن و آینده‌پژوهی اسلامی باید گفت، آینده مطلوب و مرجح در آینده‌پژوهی مدرن برخواسته از نیازهای مادی و در زمان محدود است، اما آینده‌پژوهی دینی متوجه همه نیازها هم در دنیا و هم در آخرت است. آینده‌پژوهی مدرن ما را با بخشی از ابعاد زندگی آشنا می‌کند، اما آینده‌پژوهی دینی همه ابعاد زندگی دنیا و آخرت را تحت پوشش خود قرار می‌دهد. آینده‌پژوهی مدرن برخاسته از رویاپردازی و خیال‌پردازی است، درحالی‌که آینده‌پژوهی اسلامی واقع‌گرایانه است.

بحث دوم درباره چشم‌انداز معنویت از دیدگاه ادیان است. در این بحث سؤالاتی مطرح می‌شود که آیا عدالت مهم است؟ معنویت مهم است؟ عقلانیت مهم است؟ کدام‌یک از این‌ها در عصر ظهور منجی موعود مهم خواهد بود؟ کدام‌یک از این‌ها محور اساسی خواهد بود؟ در بحث‌ها و بررسی‌های علمی در بعضی از پژوهش‌ها آمده‌است که بشر با کمک تحقق سه هدف که همان «رشد فکری»، «رشد اخلاقی» و «رشد اجتماعی» است، می‌تواند به آن هدف غایی و کمال مطلوب خود برسد. رشد فکری عبارتست از عقلانیت. رشد اخلاقی همان معنویت است و رشد اجتماعی عبارتست از تحقق عدالت که به طور کامل در عصر ظهور منجی محقق خواهد شد. همه  ادیان به‌ویژه ادیان دینی اشتراک نظر دارند که آینده جهان  مملو از سه رشد بالا خواهد بود. اما به نظر من بحث معنویت از همه مهم‌تر است؛ چون جامعه قبل از ظهور منجی، جامعه‌ای سیاه، آلوده، بی‌دین و فاسد است و به جز منجی‌باوران، اکثریت مردم در مسیر نادرستی قرار می‌گیرند.

در رویکردهایی که درباره منجی‌گرایی است، سه رویکرد اصلی وجود دارد. نجات‌بخشی اجتماعی، نجات‌بخشی معنوی، و نجات‌بخشی توام اجتماعی و معنوی. در رویکرد اول منجی نجاتگر اجتماع است. در رویکر دوم منجی تحقق بخش اخلاق و معنویت است، اما رویکرد سوم درست است که هم نجات‌بخش اجتماع و هم نجات‌بخش معنویت و اخلاق است. عصر منجی عصر معنویت  است و به همین دلیل، این دنیا شاهد طهارت و زیبایی خواهد شد.

منجی گرایی و گذار از چارچوب‌های الهی


دومین سخنران نوبت عصر این نشست، محمدرحیم عیوضی، عضو هیات علمی دانشگاه شاهد، بود که به موضوع «آینده‌نگری و امنیت پایدار در ادیان منجی‌گرا و گذر از چارچوب‌های الهی» اندیشیده است. بخشی از سخنان مهم وی در ادامه آمده است:

اساسا آینده‌پژوهی افراد را متوجه آن‌چه که در آینده در شرف وقوع است، می‌کند و می‌کوشد به امیدها و آرزوهای انسان جامه عمل بپوشاند. درواقع دغدغه انسان جهانی است که در سایه «امنیت»، «آرامش» و «صلح» برقرار باشد که همان کلیدواژه‌های اصلی این مقاله است. اساسا تحقق صلح و امنیت بر مجموعه‌ای از شاخص‌ها متوقف است که اگر به این شاخص‌ها توجه و آن‌ها را کالبدشکافی نکنیم، نمی‌توانیم یک ساختار محکم و استوار عملیاتی تعریف کنیم. بعضی از این شاخص‌ها به حاکمیت و حکومت و  بعضی دیگر مربوط به مردم و برخی دیگر متوجه متولیان و راهبران این مسیر است.

حال چند سؤال مطرح می‌شود. برای مثال؛ با شناسایی و رصد تغییرات اجتماعی چگونه می‌توانیم به این باور برسیم که دغدغه مشترک ادیان منجی‌گرا تحقق امنیت است؟ آیا این شعاری بیش نیست یا ادبیاتی عمیق و گسترده دارد؟ در این باره شناسایی تغییرات با شناسایی روندهای صلح و امنیت در اصل مشترک عدالت بین ادیان منجی‌گرا اهمیت دارد. اگر در جامعه‌ای وحدت شکل بگیرد، امنیت نیز شکل می‌گیرد و لازمه امنیت، صلح است. بنابراین؛ «عدالت» مفهومی کلیدی در اندیشه آخرالزمانی و مولد امنیت و صلح است. سؤال دوم اینست که با شکل گیری تغییرات، پیامدهای ناشی از تغییرات روندهای صلح و امنیت پایدار در ادیان منجی‌گرا چیست؟ چند پیامد کلیدی آن، رشد انگیزه الهی از سوی ملت‌ها، تقویت اراده الهی همگان، وحدت و یگانگی، تحقق حکمرانی بر پایه عقل و صلح در حمایت از ملت‌ها، همنوایی صلح واقعی و امنیت پایدار و عدالت اجتماعی است.

تصویرپردازی از آینده صلح و امنیت پایدار در مسیر گذار از الگوهای انسانی به الگوهای الهی چگونه است؟  براساس آن، چه چشم انداز مطلوبی به تصویر بکشیم؟  این مسئله می‌تواند در تبیین و تشریح چند سناریو کلیدی نقش داشته باشد.

سناریو اول «صلح ناپایدار و لرزان» است. در این سناریو امکان تحقق مؤلفه‌های صلح بدون وجود امنیت امکان‌پذیر است. هدف، ایجاد صلح  اما در فضای ناامن است که یکی از مصادیق الگوی ارائه‌شده از سوی بشر است. سناریو دوم «هرج و مرج» است که مخصوص جوامعی که در آن نه صلح وجود دارد نه امنیت. سرنوشت ملت‌ها و سعادت آن‌ها در این جوامع مشخص نیست و این سناریو ناشی از دخالت‌های بشری در سرنوشت ملت‌ها است. سناریو سوم «عقب ماندگی» است. در این سناریو، تأمین امنیت به قیمت وابستگی و تسلیم در برابر قدرت هاست، اما صلح تحمیلی است. در این شرایط حکومت‌ها در وضعیت وابستگی قرار می‌گیرند؛ مثل حکومت‌های وابسته به قدرت‌های بزرگ. سناریو چهارم «صلح پایدار» است و چشم‌انداز مطلوب صلح و امنیت در ادیان منجی‌گرا تحقق صلح پایدار است. ایده اصلی در این سناریو اینست که ما بتوانیم توانایی عرضه چشم‌انداز مطلوب برای تأمین صلح و امنیت در جامعه را جامه عمل بپوشانیم. در این فضا می‌توانیم با باور به آموزه‌های وحیانی زمینه‌ساز تحقق صلح و امنیت باشیم. زمانی‌که سه کلیدواژه «وحدت»، «امنیت» و «عدالت» را در کنار هم و با قدرت و پشتوانه وحیانی قرار دهیم، سناریو چهارم محقق می‌شود.

 آخرالزمان، تقابل یا وحدت ادیان


سخنران سوم این نشست بین‌المللی، محمدمهدی همایون، عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع) بود که به دلیل فقدان مادرش نتوانست در نشست حضور پیدا کند و مجری برنامه، طاووسی، مقاله وی را با عنوان «آخرالزمان، تقابل یا وحدت ادیان» ارائه کرد:

بشر همواره در تاریخ جستجو می‌کند تا عامل حرکت خود را پیدا کند. برخی پادشاهان و برخی دیگر دانشمندان را عامل حرکت تاریخ دانسته‌اند. آن چیزی که کمتر در تاریخ به آن توجه شده، داستان برانگیخته‌شدن پیامبران الهی است. ممکن است این سؤال در ذهن پیش بیاید که معمولا به تاریخ انبیا هم پرداخته می‌شود اما این پرداختن به تاریخ انبیا مثل داستان و سرگرمی بوده و نقش انبیا در تاریخ بشر کمرنگ است. همچنین تاریخ انبیا ذیل تاریخ ادیان بررسی شده‌است.

تاریخ‌پژوهی که در روزگار ما اهمیت دارد، «تاریخ تمدن» است. در تاریخ تمدن برخلاف آموزه‌های مقدس با شرک و جهل شروع می‌شود. در تاریخ تمدن این اعتقاد وجود دارد که انبیا می‌آیند تا به ما زندگی کردن را بیاموزند. بعد از آن که رشد علمی شکل گرفت، نیازی به انبیا و دین وجود ندارد. رنسانس نقطه عطف تمدن بشر معرفی می‌شود و نظریه‌پردازانی چون فوکویاما یا هانتیگتون آینده بشر را براساس لیبرال دموکراسی تعریف می‌کنند. نگاه مقابل این دیدگاه که براساس آموزه‌های مقدس است، برای انبیا پایگاه تمدن‌سازی قائل شده و گفته‌است بسیاری از دستاوردهای بشر ریشه در زحمات انبیا دارد. ایده محوری در این نگرش جدید در اینجا «تقابل حق و باطل» است. تجلی جریان حق که به کمک انبیا شکل گرفته، «حزب الله» است و تجلی جریان باطل را «جنود شیطان» تشکیل می‌دهند. درواقع اسم شیطان در برابر اسم خدا و انبیا قرار می‌گیرد.

در جریان حق یک پیوستگی از ابتدای تاریخ تا به امروز می‌بینیم، اما در جریان باطل این پیوستگی مشاهده نمی‌شود. در دیدگاه حق ظهور منجی را نه به معنای آشفتگی جهانی بلکه رسیدن انسان به سرمنزل مقصود بیان کردند و حاصل آن «حکومت جهانی دینی» است. همه پیامبران موضوع حکومت جهانی آخرالزمان را در دستور کار داشتند و برای آن قدم برداشتند مثل تلاش‌های حضرت نوح بعد از طوفان و پخش کردن مومنان در سرتاسر زمین برای تبلیغ دین، مهاجرت حضرت ابراهیم به فلسطین برای تبلیغ دین الهی در چهارراه جهانی، تلاش‌های حضرت موسی، حضرت عیسی، حضرت محمد و غیره.

 منجی‌گرایی و فضیلت محوری


پس از ارائه مقاله «آخرالزمان، تقابل یا وحدت ادیان»، محمدمهدی افضلی، استاد دانشگاه اشراق هرات مبحثی را با عنوان «منجی‌گرایی، عقلانیت و فضیلت‌محوری در آینده جهان» آغاز کرد:

آینده‌پژوهی یکی از ضروریات مطالعات و نظریه‌پردازی در کلام اسلامی دانست و یکی از روش‌های کار می‌تواند «درون دینی» باشد. ممیزه اصلی آینده در اندیشه اسلامی، حیات معنوی بشر براساس آموزه‌های دینی درباره منجی و موعود است. همان‌طور که در برخی از روایت‌های شریف آمده که اگر قائم آل محمد قیام کند، با قیام ایشان خدای سبحان دستش را بر سر بندگان می‌کشد و عقل‌شان را به کمال می‌رساند. در بعضی از تعابیر نیز از کلام احلام و کلام اخلاق نیز یاد شده‌است. این فضلیت‌گرایی و عقل‌گرایی در اندیشه اسلامی در هم تنیده‌است و دو روی یک سکه به نظر می‌رسد.

مراد از عقلانیت در اندیشه اسلامی چیست؟ در علوم عقلانی اسلامی مثل فلسفه و کلام، عقل قوه‌ای شناخته می‌شود که استدلال‌گر است. ولی با توجه به مفاهیم مترادف عقل در قرآن مجید و متضاد کلمه عقل که «جهل» است، به این نتیجه می‌رسیم که مراد از عقل همان حفظ اندیشه از خطا است که تحت عنوان عقال مطرح می‌شود.

در مقابل عقل جهل قرار می‌گیرد و «عمل جاهلانه» عملی است که بدون حکمت و از روی  نادانی و سفاهت است. منظور از عقل به کارگیری یافته‌های بشر است که بتواند انسان را در مقام اندیشه از خطا و در مقام عمل از کجراهه باز بدارد. از این زاویه منظور از عقلانیت، عقلانیت همراه با فضیلت و عمل و ورود به عرصه زندگی است. دانشی که صرفا در حوزه نظر جای داشته باشد در اندیشه اسلامی جایگاه ندارد.

مفهوم فضیلت‌محوری و تاثیر آن بر کمال عقل به شش محور مهم ختم می‌شود؛ محور نخست «رشد علم» مؤلفه‌های جامعه موعود و  آرمانی است و عقل الهی در بستر تاریخ ظهور پیدا می‌کند. علم و عقل با هم همراه می‌شوند و افزایش علم باعث افزایش عقل می‌شود. محور دوم «اشاعه تفکر وحیانی و تعالیم قدسی» است. وقتی جامعه آرمانی تحقق پیدا کند، با اشاعه تفکر وحیانی گنجینه پنهان عقول آشکار می‌شود و با برانگیخته‌شدن عقل و ظرفیت‌های عقل ما به رشد عقلی خواهیم رسید. نکته سوم «یاد خدا» است که سبب می‌شود کمال عقل انسان به منصه ظهور برسد و در تعابیر دینی نیز ذکر شده‌است. نکته چهارم «رهایی انسان از بردگی هوس و پارسایی در دوران آخرالزمان» است که در ‌نهایت انسان را به تفکر و تعقل می‌رساند. محور پنجم «تأمین عدالت» است و هرگاه تأمین عدالت در بخش‌های اقتصادی، اجتماعی، اختصاص فرصت‌ها و ... به وجود آمد، عقل رشد پیدا می‌کند؛ چراکه یکی از موانع رشد عقل فقر و نداری است و با فقر مرگ فکر اتفاق می‌افتد. نکته پایانی در این بحث رفع عواملی است که موجب ضعف عقلی می‌شود. پنج عامل قبلی موجب رشد عقلانیت می شود. اما مورد ششم رفع موانع رشد عقل است، مثل گناه و عادت‌های بد که عقل آدمی را دچار زوال می‌سازد.

 نجات آخرالزمان در ادیان


روح الله شاکری، هیات علمی دانشگاه تهران و ریاست دانشگاه معارف قم، مقاله «بررسی تطبیقی نجات آخرالزمان در ادیان» را ارائه و مباحث جدیدی را در این زمینه مطرح کرد:

آنچه که درباره ادیان ابراهیمی در این مقاله بررسی شده، مشترکات ادیان ابراهیمی است. دغدغه من بیان مشترکات بین ادیان ابراهیمی است تا همه پیروان ادیان ابراهیمی برای پاک کردن ظلم و ستم‌ها از ساحت جهان تلاش کنند. یکی از عرصه‌هایی که می‌تواند گفتمان بین ادیانی را تقویت کند و ما را به سمت گفتمانی مشترک ببرد، بحث نجات و منجی‌گرایی آخرالزمان است و ما را به هم نزدیک می‌کند. در اشتراکات می‌توان گفت در همه ادیان ابراهیمی یعنی اسلام، مسیحیت و یهودیت، هر سه دین پیروزی را امری حتمی می‌داند و محوریت تحقق این اندیشه با یک رهبر الهی خواهد بود. آن چه که در یهودیت مطرح می‌شود، رهبر از فرزندان داوود است. در مسیسحیت رهبر از فرزندان ابراهیم است و در دین اسلام مهدی است.

بحث دیگر این‌ است که آینده بشر دینی خواهد بود؛ برخلاف اندیشه‌هایی که تلاش می‌کند آینده بشر را از دین دور کند، در اندیشه این ادیان آینده بشر دینی است. هرسه دین در عصر ظهور، چه ظهور منجی مسیحیت و یهودیت و چه ظهور منجی اسلام، اعتقاد به این موضوع است که آینده بشر به گونه‌ای خواهد بود که جایگاهی برای مشرکان وجود نخواهد داشت. این نکته در منابع هر سه دین به وفور دیده می‌شود. بحث قابل تأمل دیگر تشکیل «حکومت دینی» است. حکومت دینی امری است که در آموزه اسلام به طور روشن بیان شده‌است.

پیامد مشترکی که در ادیان مختلف وجود دارد، امید به تحقق وعده الهی است. همه ی این ادیان تحقق وعده الهی را به شدت تاکید می‌کنند و رسیدن به چنین جایگاهی را همراه با صبر و آرامش می‌دانند و معتقدند اگر ادیان بتوانند از این مراحل عبور کنند، به یک وحدت می‌رسند که همان وحدت ادیان یا وحدت متدینان است؛ زیرا ما معتقدیم همانطور که تعدد شرایع دیده می‌شود، وحدت ادیان نیز وجود دارد.

علاوه براین، ادیان گوناگون و حتی غیر ابراهیمی مثل بودا، زرتشت و ... نیز شباهت‌های زیادی با یکدیگر در تعریف ضدمنجی دارند. مثلا تصویرهایی که از دجال، سفیانی یا دیگران در ادیان مختلف ارائه می‌شود، خیلی شبیه به هم هستند. این تشابه نشان‌دهنده اینست که جریان حق و جریان باطل همواره روبه‌روی هم قرار گرفته‌اند و جریان باطل در مقابل ادیان یک چیز بیشتر نیست و آن هم مقابله با منجی است.

با توجه به این نقاط مشترک، ادیان گوناگون باید یک استراتژی دقیق برای این اوضاع طراحی کنند و وحدت و گفتمان شکل بگیرد. بهترین گفتمان، «گفتمان نجات‌خواهی و منجی‌گرایی» است که در ادیان ابراهیمی وجود دارد.

مدعیان ساختگی در ادیان


محمد معینی‌فر، عضو هیات علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، از دیگر سخنرانان این نشست بود که در مقاله‌ای تحت عنوان «مدعیان ساختگی در ادیان با تاکید بر دوره معاصر» دو مصداق از مدعیان دروغین در مذهب شیعه و اهل سنت را بررسی کرد:

اگر ما بخواهیم مسئله مهدویت را به طور تطبیقی در شیعه و در اهل سنت به موازات یکدیگر بررسی کنیم، سه ساحت پیش روی ماست. ساحت اول در کلام الله قابل رصد است و اهل سنت و شیعه در تفسیر و تاویل آن اشتراکات زیادی دارند. ساحت دوم روایات شیعه و اهل سنت است که هر دو به وجود مبارک حضرت حجت اذعان دارند. ساحت سوم بحث مدعیان مهدوی است که هم در شیعه و هم اهل سنت قابل اثبات است. تمرکز این مقاله پیرامون ساحت سوم است. برای این کار دو مصداق خارجی را بررسی کردم که از مذهب شیعه احمد اسماعیل قاطع است که امروز با نام «احمد الحسن» یا «احمد یمانی» می‌شناسیم. در اهل سنت نیز «جهیمان العتیبی» بررسی شده‌است.

در مقایسه دو گروه «مدعیان دروغین» و «متمحدان دروغین» باید گفت: متمحدان دروغین مهدویت کسانی هستند که شخص ثالثی را به‌عنوان مهدی موعود معرفی می‌کنند. اما مدعیان خود را منجی می‌دانند. احمد الحسن یمانی مدعی دروغین است و خود را مهدی موعود می‌داند اما جهیمان العتیبی خود را متمحدان دروغین و زمینه‌سازان ظهور است.

محمد معینی‌فر در پایان نشست، تاریخچه‌ مختصری از هر یک از این دو مصداق مورد بحث و بررسی قرار داد. در پایان این سخنرانی نیز رامون کروسس، استاد دانشگاه‌ آتونومای مکزیک مبحث خود را به موضوع نزاهوآلکویوتل، اسقف اعظم موحدان آنا ئواک اختصاص داد.

خبرنگار: ‌فاطمه ملک پایین
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار