۲۵ ارديبهشت ۱۳۹۹ ۰۳:۰۵
کد خبر: ۲۹۴۷۸۵
دکتر حسین سلیمی، رئیس دانشگاه علامه طباطبائی

رئیس دانشگاه علامه‌طباطبائی گفت: امروز که ما در دانشگاه ها در حوزه علوم انسانی به دنبال بازاندیشی در مبانی علوم انسانی بر اساس تفکرات بومی هستیم این یافته‌های دانشکده‌های الهیات و این آموزه‌هایی که آنها از دل مباحث دینی بیرون می آورند بسیار می تواند برای ما گرانبها باشد و راه ما را برای آینده ای روشن‌تر ترسیم کند.


به گزارش عطنا، حسین سلیمی، رئیس دانشگاه علامه‌طباطبائی در نشست تخصصی «واکاوایی عملکرد دانشکده‌های الهیات و معارف اسلامی در ایران» گفت: واکاوی عملکرد دانشکده های الهیات، موضوع بسیار مهمی است و جای تحقیق و اندیشیدن بسیار دارد. من به عنوان مسئول دانشگاهی که تقریباً به تازگی صاحب دانشکده الهیات شده است در جریان این تشکیل دانشکده بحث ها و پرسش و پاسخ های متعددی مطرح شد درباره اینکه در شرایط کنونی این دانشگاه به دانشکده ای از این نوع نیاز دارد یا نه؟ که این بحث‌ها خود گویای اهمیت موضوع این همایش است. من سه نکته را درباره موضوع جلسه مطرح می کنم تا شروعی برای سخن گفتن در مورد ابعاد مختلف این موضوع مهم باشد.


وی ادامه داد: نکته اول این است که سیر شکل گیری دانشگاه به طور کلی در ایران و اروپا با هم متفاوت است و به همین دلیل جایگاه دانشکده های الهیات در دانشگاه های ایران و دانشگاه های اروپایی که مبدع نسل جدید دانشگاه ها در جهان هستند، کاملاً فرق دارد. با نگاهی به شکل گیری دانشگاه ها در اروپا متوجه می شویم، دانشگاه های اروپا از دل موسسات آموزشی مذهبی و حوزه های علمیه مسیحی متولد شدند. در واقع دانشگاه های پر سابقه و تاریخی اروپا همه در ابتدا محل تعلیم و تربیت علوم الهی و الهیات و حتی بعضی از آنها پایگاه گرایش های خاص فکری در حوزه الهیات بودند.


سلیمی ادامه داد: به طور مثال دانشگاهی که امرزه با نام سوربن می شناسیم در حقیقت در قرن 13 میلادی توسط یک کشیش مسیحی به همین نام یعنی رابرت سوربن که مشاور مذهبی لویی نهم بود، تاسیس شد و کار آن هم مطالعه و تبلیغ مبانی دینی بود. به دلیل اینکه فرانسه یکی از پایگاه های اصلی کاتولیسیزم بوده دانشگاه سوربن به پایگاه یک تفکر خاص در اندیشه کاتولیک بدل می شود و حتی در قرن شانزدهم میلادی که به تدریج اندیشه های منبعث از رنسانس در اروپا گسترش پیدا می کند، این دانشکده کار خود را در تکفیر برخی از عقاید انحرافی شروع می کند. بعدها به تدریج اندیشه های جدید از درون این دانشگاه متولد می شود. حتی جنبه های مذهبی دانشگاه سوربن به اندازه ای بود که در زمان انقلاب فرانسه که نگاه های الحادی و ضد کلیسا بسیار رواج پیدا کرده بود، این دانشگاه تعطیل می شود و دوباره در ابتدای قرن 19 بازگشایی می شود.


وی بیان کرد: این مثال نشان می دهد که دانشگاه های جدید چطور از دل مراکز الهیات متولد شدند و علوم جدید در بستری خلق می شوند که در آن اندیشه های الهیاتی خاصی وجود داشته، رشد و نمو کرده و دستخوش تحول شده است. در حالی که در دانشگاه های ایران این گونه نبوده است.


وی گفت: بعدها به تناسب نیازی که در درون حکومت برای تربیت نیروهای متخصص چه در زمینه های اداری، سیاسی و اقتصادی و چه در زمینه های پزشکی و مهندسی احساس می شود، دستگاه های دولتی جدا از تربیت سنتی که در ایران وجود داشت، دستگاه مدرن متفاوتی را به نام دانشگاه تاسیس می کنند. دستگاهی که از دل سنت تعلیم و تربیت موجود در جامعه ایران بیرون نیامد و اصلاً با آن بیگانه بود و بعضی مواقع در مقابل و در تضاد با آن قرار گرفت. جنبه کاربردی دانشگاه هایی که در ایران تاسیس می شدند از بحث درباره مبادی بنیادین اندیشه و مباحث علوم معقول و منقول جدا بودند و دغدغه اصلی آنها کاربرد و تربیت متخصص و متخصصانی که فنون و حرفه های متفاوتی داشته باشند بود.


استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی ادامه داد: دومین نکته ای که باید مورد توجه قرار داد این است که دانشگاه های ایران چه بخواهیم و چه نخواهیم نهادهایی هستند که از دل جریان مدرنیزم به وجود آمده اند. بنابراین پرسش اساسی وجود دارد که آیا می توان با ابزارهای نوین فکری و تحقیق، با شیوه های جدید تاریخ نگاری و یا با روش های جدید عقلایی، به مباحث دینی پرداخت یا بحث و بررسی درباره دین صرفاً در همان قالب های سنتی انجام می شود؟ آیا تعارضی بین روش های تحقیق جدید و روش های سنتی تحقیق درباره علوم الهیات وجود دارد و یا می توان تلفیقی از آنها به وجود آورد؟ آیا روش های جدید تفکر می تواند به فهم ابعاد ناشناخته ای از اندیشه ها و مطالعات دینی به ما کمک کند؟ به نظر می رسد سنتی که دانشکده های الهیات در ایران به وجود آورده اند بر اساس عدم تناقض بین روش های نوین تحقیق و شیوه های سنتی تدوین علوم با علوم الهیات است، یعنی هیچ تناقض اساسی وجود ندارد. نه تنها تناقض اساسی وجود ندارد بلکه دانشمندان دانشکده های الهیات می توانند با بهره گیری از این روش های جدید، هم امکان ارائه یافته های علوم دینی را به جامعه دانشگاهی در ایران و جهان فراهم کند و هم کمک کنند تا ابعاد ناشناخته تر و ابعاد کاربردی تری از اندیشه های دینی بر ما مشخص و بر جامعه علمی ارائه شود.


سلیمی گفت: نکته سوم که نکته ای به روز است را در قالب یک پرسش مطرح می کنم و آن هم این است که آیا دانشکده های الهیات برای تبلیغ هستند یا برای تحقیق؟ آیا کار دانشکده های الهیات در درون دانشگاه ها تبلیغ تفکرات خاص و یافته های علوم سنتی الهی است یا تحقیق؟ به نظرم نباید این دو را از هم جدا دانست چون اگر در مورد موضوعی تحقیق درست صورت گیرد و اگر ارائه درستی داشته باشه خود به خود تبلیغ آن موضوع هم صورت می گیرد.


وی در پایان بیان کرد: گر چه این پرسش هنوز هم زنده است ولی من فکر می کنم که این دو امر منافاتی با هم ندارند و ما چنانچه تحقیق درستی انجام دهیم، اندیشه هایی را بر اساس روش های نوین و قابل قبول برای جامعه دانشگاهی به دست می آید خود به خود تبلیغ یافته‌های ما در دانشگاه خواهد شد. امروز که ما در دانشگاه ها در حوزه علوم انسانی به دنبال بازاندیشی در مبانی علوم انسانی بر اساس تفکرات بومی هستیم این یافته های دانشکده های الهیات و این آموزه هایی که آنها از دل مباحث دینی بیرون می آورند بسیار می تواند برای ما گران بها باشد و راه ما را برای آینده ای روشن تر ترسیم کند.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار