۲۶ خرداد ۱۳۹۸ ۰۹:۳۴
کد خبر: ۲۸۰۸۷۹
همایش «جهانی شدن و کانون های فرهنگی بدیل؛ گفت و گوی فرهنگی تمدنی ایران و آلمان»

همایش دو روزه «جهانی شدن و کانون های فرهنگی بدیل؛ گفت و گوی فرهنگی تمدنی ایران و آلمان» 25 خرداد ماه در دانشکده ادبیات فارسی و زبان های خارجی دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.
به گزارش عطنا و به نقل از ایران آنلاین، از جمله سخنرانان این همایش، دکتر محمدرضا بهشتی، استاد فلسفه دانشگاه تهران و دکتر علی اصغر مصلح، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی بودند.



قبل از اینکه بتوانیم از یک مفاهمه میان فرهنگی حرف بزنیم باید با پرسش های نظریمان مواجهه شویم

محمدرضا بهشتی، در بحث خود کوشید تا این پرسش محوری را مطرح کند که مفاهمه میان فرهنگ ها چگونه ممکن است؟ این مفاهمه به ویژه به لحاظ نظری چگونه مقدور است؟ 
به باور بهشتی، مفاهیم تحولاتی را طی می کنند و ثابت نیستند به تعبیری مولفه های معنایی در مفاهیم دچار دگرگونی می شوند و پرسش این است که این دگرگونی را چگونه می توان فهم کرد؟
وی در این راستا از دو دسته از عوامل در ایجاد این دگرگونی ها سخن گفت؛ نخست، عوامل درون مفهومی و دوم عوامل برون مفهومی.
به باور او، چه در پیدایش و چه در اخذ مفاهیم عوامل برون مفهومی کمتر اثرگذار هستند از این رو نمی توان تحولات مفاهیم را به مسائل اجتماعی و فرهنگی فروکاست و این مسائل (اجتماعی و فرهنگی) و حتی مناسبات قدرت برای فهم دگرگونی مفاهیم کافی نیستند. گرچه نمی توان از نقش قدرت، سیاست و عناصر اجتماعی  بر تفکر فلسفی درباره حقیقت غفلت کرد اما این تمام ماجرا نیست بلکه سرآغازهای تاسیسی فرهنگ و تمدن در مقاطع مختلف تاریخی مرهون تلاش های فکری و فلسفی اندیشمندانی بوده است که مناسبات رایج حاکم بر سیاست و قدرت را به نحوی در هم شکسته و آن ها را مورد نقد قرار داده اند.
او معتقد است که ما با دگرگونی های درون مفهومی مواجه هستیم و در نتیجه برای فهم تحولات مفاهیم نیازمند کاوش دورن فهمی هستیم. به باور او، با پژوهش های اجتماعی نمی توان به این مهم نایل شد.
بهشتی در پایان تاکید کرد قبل از اینکه بتوانیم از یک مفاهمه میان فرهنگی حرف بزنیم باید با پرسش های نظریمان مواجهه شویم.



برای احیای فکر مدرن، باید کانون های جدید رقابت را جست و جو کرد


دکتر علی اصغر مصلح، دیگر سخنران این نشست بود.


او در سخنرانی خود با موضوع «نظم قدرت و کانون های جدید رقابت» عنوان کرد: در نظم کنونی جهانی قدرت، فکر، فرهنگ و حقیقت به اموری دست دوم یا فرعی تقلیل یافته و نقشی اساسی برای ایجاد تغییر ندارند.
از این رو، در بررسی الگوهای بدیل برای تمدن جهانی باید به بررسی رقابت ها در سطح اقتصاد و سیاست اکتفا نکرد.
به باور او، تفکر معاصر بیش از هر چیز وظیفه دارد که به وضع غلبه قدرت بر همه ساحات زندگی انسان بیندیشد و وظیفه ما اندیشیدن به تقابل های فراتر از نظم قدرت است.
او تاکید کرد اگر فرهنگ و فکر مدرن را در مراحل پایانی و در حال به تمامیت رسیدن می یابیم چنانکه هایدگر و برخی متفکران پست مدرن اینگونه در می یابند، باید به امکانات تحقق نیافته و در حال شکل گیری بنگریم.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار