۱۶ دی ۱۳۹۷ ۱۸:۰۱
کد خبر: ۲۷۳۹۹۱
غلامرضاکاشی در نشست «معرفی و نقد کتاب الزامات سیاست در عصر ملت_دولت»

«اخلاق و امر سياسي» عنوان نشستي بود که با سخنراني دکتر محمدجواد غلامرضا‌کاشي، استاد انديشه سياسي دانشگاه علامه طباطبايي، در انجمن ايراني اخلاق در علوم و فناوري برگزار شد. اين نشست که با حضور صاحب‌نظران و علاقه‌مندان به اين حوزه برگزار شد، درصدد پاسخ به اين سؤال بود که چگونه مي‌توان بين اخلاق و سياست پيوند برقرار کرد؟ در ابتدا نيز از کتابي با عنوان «چرا سياست‌مداران دروغ مي‌گويند» رونمايي شد.


به گزارش عطنا بن نقل از شعار سال، اردشير منصوري، دبير نشست، به اين سؤال اشاره کرد که نسبت بين اخلاق و سياست کجاست و گفت: «کتاب «چرا سياست‌مداران دروغ مي‌گويند»، نوشته جان جي مرشايمر، ترجمه آرش فرزاد و محمد حيدري است که به موضوع بحث‌برانگيز دروغ در روابط بين‌الملل و علت‌هاي دروغ‌گويي سياست‌مداران پرداخته است».


او افزود: «در واقع چراهايي که بحث خواهيم کرد چراهاي پرسشي است و اعتراضي نيست. سؤال اين است که نسبت بين اخلاق و سياست کجاست؟ اين کتاب توضيح مي‌دهد که مسئولان براي آنکه جامعه خود را به وضعيت مطلوب برسانند، گاهي مجبور مي‌شوند روي اصولي پاي بگذارند که در وادي نظر اخلاقي است و اين نقض اخلاق از جمله نقض قبح دروغ در خدمت يک هدف بزرگ‌تر است و سؤال را اين‌گونه مي‌شکافد که گاهي رؤسا به رؤساي ديگر کشورها دروغ مي‌گويد، گاهي به مردم خود نيز دروغ مي‌گويند و همچنين به دسته‌بندي انواع دروغ‌هاي سياست‌مداران مي‌پردازد».


او ادامه داد: «در ضرب‌المثل‌هاي مردم نيز گاهي شنيده مي‌شود که سياست پدر و مادر ندارد، سياست جاي راست‌گفتن و اخلاق‌بازي نيست؛ يعني اخلاق يک مسئله فانتزي براي لحظه‌هاي زندگي خصوصي است. بنابراين سؤال اين است که کنشگر مدني، رهبر يک حزب، رهبر يک جريان سياسي تا کجا به اخلاق پايبند است و در چه جاهايي پايبند نيست و اگر پايبند نيست چرا اين‌گونه است».


دبير نشست اضافه کرد: «به‌ويژه اينکه در اين روزها در فضايي قرار داريم که مقوله بهتان و فريب در کنار امر سياسي قرار گرفته است و طرفين به توجيهات، توضيحات و نقدها مشغول‌اند.»



خلأ شديد گفتماني در ايران امروز


دکتر کاشي، استاد انديشه سياسي دانشگاه علامه طباطبايي نيز در اين نشست گفت: «آن چيزي که بايد به آن پرداخت محورهاي مهم براي سازمان‌دادن به يک گفتار سياسي است که در ايران بتواند قدرت و اخلاق را با يکديگر پيوند دهد. فرض بر اين است که ما نيازمند يک سازمان اقتدار مشروع هستيم. مشکلات بزرگي که با آن مواجهيم مشکلاتي نيست که بتوان تنهايي يا گروهي حل کرد، بلکه نيازمند يک اراده عمومي هستيم و اراده جمعي و عمومي به‌معنی سازمان‌دادن به يک قدرت مشروع است. هيچ منظومه گفتاري قدرت‌آفريني امروز در جامعه ايران وجود ندارد بلکه ما با خلأ شديد گفتماني در ايران امروز مواجه هستيم».


او به مقدمه‌اي براي ورود به بحث پرداخت و گفت: «فراز نخست اين است که ما در چه شرايطي هستيم. ايران نزديک به دو دهه است که در شرايطي زندگي مي‌کند که الگوي فضيلت‌مندانه نسبت بين اخلاق و قدرت فرو ريخته است. جمهوري اسلامي به عنوان يک نظام سياسي متکي بر دين بر اين فرض ساخته و استوار شد که ما يک تعاليم متعالي ديني داريم که برآمده از ذات مقدس است که خود را در وحي، سنت ديني و کتاب‌هاي ديني و مقدس منعکس کرده است و راه رهايي و سعادت بشر همين آموزه‌هاي ديني است و ما به اعتبار همين آموزه‌هاي ديني درصدد هستيم نظام مقدسي را بنا کنيم که فضائل معنوي و اخلاقي در تک‌تک افراد اين جامعه جاري و ساري شود.


فوکو، زماني که انقلاب در کف خيابان‌هاي ايران جريان داشت، به ايران آمد و نامي که به انقلاب ايران داد روح يک جهان بي‌روح بود؛ يعني حتي براي يک ناظر خارجي که فقط چند روز در خيابان‌هاي تهران قدم زده است اين احساس به وجود آمده است که انگار سياست دنياي جديد بي‌روح است. پيام اين انقلاب علي‌الاصول نه آزادي است و نه عدالت، بلکه پيام اين انقلاب معنويت است و قرار است سياست با روح معنوي پر شود؛ بنابراين ما به الگويي در جهان امروز بر پايه سياست متکي بر فضيلت و معنويت مي‌انديشيديم که در پرتو اين فضيلت و معنويت همه اصول سياسي جامعه غربي مثل آزادي و عدالت هم تضمين خواهد شد.»


اين استاد دانشگاه ادامه داد: «حقيقتا هم هسته اساسي نظام جمهوري اسلامي، خلق يک جهان معنوي است و اينجاست که سياست با الگويي از اخلاق پيوند مي‌خورد که به آن اخلاق فضيلت‌مدار گفته مي‌شود؛ يعني به روح و منش و عالم سوژه اتکا دارد نه به رفتارش و مي‌خواهد انسان والا، جهان والا و روابط والا بسازد. بنابراين مي‌توان قضاوت کرد که در نهايت چه شد. هر جا اگر الگويي فرو مي‌ريزد بحران‌هاي آن جامعه را بايد در پرتو آن سنخي که فرو ريخته است، بررسي کرد. در اينجا سياست که قرار بوده با الگويي از فضيلت پيوند بخورد، فرو ريخته و چيزي هم جانشين آن نشده است. همه به‌نوعي درگير يک خودخواهي عنان‌گسيخته‌‌اند که در شرايط متعارف خود را نشان نمي‌دهد. هر يک از ما به اين دليل که دستاويزي نداريم، دچار بحران هستيم حتي خود، علائق و اميال خود را نمي‌توانيم کنترل کنيم.»


کاشي گفت: «در مقابل اين وضعيت دو الگو رشد کرده است و سوژه‌هاي جديد ما تحت دو موج صورت‌بندي مي‌شوند؛ يکي لذت‌طلبي راديکال که هرکس فکر مي‌کند آن چيزي خوب است که به او لذت مي‌بخشد نه چيز ديگري. ديگري نيز زندگي اخلاقي است که از سياست به دور است. حريم اخلاقي را در زندگي خصوصي خود بايد تأمين کرد همين که به ديگران خدمت کنيم براي زندگي اخلاقي کافي است؛ بنابراين فاجعه چنان است که بايد دوباره به نسبتي بين زندگي اخلاقي و زندگي سياسي رسيد. قشر جوان به چه حدي از لذت‌طلبي خواهد رسيد در‌حالي‌که درآمد، شغل و آينده ندارد. اينکه لذت‌طلب است براي او ناکامي به بار مي‌آورد و لزوما لذت‌طلبي به معناي زندگي شيرين نيست.»



جامعه اخلاقي خوب است ولي غيرواقعي


غلامرضا کاشي افزود: «حقيقتا ما نيازمند يک الگو از نسبت بين زندگي اخلاقي و سياست و همچنين بين زندگي اخلاقي من و طرح کلي از جامعه سياسي هستيم که بايد به آن دست يافت. بايد به يک منظومه گفتماني دست پيدا کنيم که قادر باشد اين دو سطح را به يکديگر پيوند دهد.»


او بيان كرد: «فراز دوم، ورود به عرصه انديشه سياسي است. بايد گفت که چرا ما به دو چهره که دشمن يکديگر در تاريخ انديشه سياسي مدرن هستند؛ يعني ماکياولي و کانت، نيازمند هستيم. اين دو چهره، دو پاسخ به نسبت بين حيات سياسي به منزله يک کل و اخلاق مي‌دهند. مسئله‌اي که ماکياولي با آن مواجه است اين است که براي حل معضلات بزرگ عرصه عمومي، نيازمند قدرت جمعي هستيم و بدون قدرت، بدون نيروي سياسي نشئت‌گرفته از مردم هيچ مشکلي از جامعه سياسي مدرن حل نمي‌شود.»


کاشي ادامه داد: «سر ديگر فلسفه مدرن کانت است. او در رساله نقد عقل عملي با ماکياولي گفت‌وگو مي‌کند و مي‌گويد پس فرق انسان و حيوان چيست. انسان از حيوانات برتر است و قرار است جامعه اخلاقي به وجود بياورد. بنابراين قدرت به شرطي سودآور است که در چارچوب هنجارهاي اخلاقي صورت‌بندي شود. جامعه سياسي انساني جامعه‌اي است که به قوانين سازمان‌دهنده به آن جامعه، همه از درون وفادار باشند و تسليم قوانيني باشند که آزادي، عدالت، سازمان و نظم جامعه سياسي منوط به آنهاست.»


اين استاد علامه افزود: «جامعه اخلاقي خوب ولي بسيار غيرواقعي است. ماکياولي فيلسوفي به شدت واقع‌گراست. در جامعه سياسي همه جوياي قدرت، ثروت و... هستند اما نمي‌دانيم که چگونه جامعه واقع‌گرا را با جامعه اخلاقي پيوند دهيم. مدل کانتي مشکلش اين است که چه ربطي به سياست دارد، گفت‌وگوي اخلاقي خوب است ولي نسبتي با امر واقع ندارد. هر دو به تعبيري افلاطوني هستند. افلاطوني است چون براي تحقق فضيلت معتقد است که بايد مردم را از جست‌وجوي اميال فردي و خصوصي بيرون کشيد و آنها را متوجه امر عموم کرد حتي با دروغ و حتي با ترس. اينها بايد دل‌مشغول امر سياسي و کلي شوند. بنابراين لازم است که از مدل تک‌محوري دست بکشيم و به الگويي به منزله ساختن گفتاري که نقش آن توليد موازنه ميان فضائل چندگانه جامعه سياسي باشد، دست پيدا کنيم.»


کاشي با اشاره به جامعه امروز ايران، گفت: «واقع قضيه اين است که در جامعه‌اي زندگي مي‌کنيم که يک جامعه مبتني بر فضيلت آسيب‌ديده است و در مقابل آن گفتمان دموکراسي شکل گرفت. از دموکراسي که در دهه 70 منتشر شد، سخن مي‌گوييم که مي‌گفت سياست را چه به فضيلت؛ سياست يعني اينکه همه در پي منافع خود هستند کار دولت نيز اين است که از درگيري جلوگيري کند و حق مداخله در هيچ اموري را ندارد. حکومت و دولت آرماني، آن دولت کوچکي است که اگر تعارضي به وجود آمد حل کند. اين به نوعي دامن‌زدن به نيهيليسم اجتماعي است که ما با يکديگر هيچ امر مشترکي نداريم.»


او افزود: «اکنون بيش از دو دهه است که در حال تجربه‌کردن هستيم و هيچ کس زورش به هيچ چيز نمي‌رسد. بنابراين ما نيازمند احياي يک امر عمومي، جامعه سياسي و احياي فراخوان فضيلت و حيات سياسي هستيم. ما به دلايل امور عمومي و معضلات جمعي خود نيازمند صداي مشترک هستيم؛ اينکه چگونه بسازيم و چگونه شکل دهيم. اين موضوع، چيزي است که امروز بايد به آن بينديشيم و اکنون در جامعه امروز ايران يک نظم گفتماني که بخواهد بين اخلاق و امر عمومي و سياست را پيوند بزند بايد به چند سؤال پاسخ دهد.»



قدرت، منطق حيات سياسي است


کاشي ادامه داد: «بايد به قدرت توجه کرد که منطق حيات سياسي است. گروه‌هاي اجتماعي بايد برانگيخته شوند، بايد ميل به اثبات خويشتن داشته باشند. هر سخني که رخوت ايجاد کند و هر سخني که امر سياسي را تعطيل يا ثانوي کند، فاجعه است. امر سياسي امر اولي است با همان نگاه ماکياولي بايد از نيروهاي اجتماعي خواست از قلمرو دغدغه‌هاي فردي خود بيرون بيايند. بايد از فردگرايي خودخواهانه به يک فردگرايي مسئولانه منتقل شد. امر سياسي و تعلق عمومي بايد محوريت پيدا کند. بايد گفتاري سازمان داد که چنين کند.»


او افزود: «نفي ايدئولوژي ما را به يک منطق‌گرايي ويرانگر پرتاب کرده است. اين ايدئولوژي بايد به چند سؤال پاسخ دهد؛ اولا، براي ما ايراني‌ها چه فضيلتي دارد که در دنياي امروز با همديگر زندگي کنيم و چرا بايد با همديگر زندگي کنيم. بنابراين ايماژي که حس مشترکي از يک زندگي انساني قابل قبول براي ما ايجاد مي‌کند، چيست و آن را بايد ساخت. اسلام نيرومندترين ذخيره فرهنگي براي ساختن ايماژ مشترک است. هر دستگاه ايدئولوژيک مؤثري بايد يک ايماژ مشترک که دوست‌داشتني و اعتمادبرانگيز است، بسازد. سؤال دوم اين است؛ اگر ما با اين ايماژ با هم زندگي کنيم آيا ايماژ قابل احترامي براي دنياي امروز است؟ سوم اينکه هر فردي براي خود غايتي است و هستي آن سرمايه‌اي است. اين ايماژ از زندگي مشترک، رهاوردش براي فرد چيست؛ دست‌کم اين است که حقوق و آزادي‌هاي شخصي‌اش در چنين جهاني تضمين شده است؟».


کاشي گفت: «آخرين فضيلت، فضيلت عدالت است که چه پاسخي به اقشار فرودست دارد. بنابراين اين ايماژ مشترک بايد به اين چهار سؤال پاسخ دهد و براي ساختن چنين منظومه گفتاري حقيقتا نمي‌توان به چند گزاره منطقي تکيه کرد. بايد امکان‌هاي موجود در جهان زيست موجود در زندگي مردم را خوب استخراج کرد. دين ما چه کمکي به اين ايماژ مشترک مي‌کند و هر جا کمک مي‌کند بايد کمک کند. ارزش‌هاي مدرن هم بخشي از جهان زيست ما هستند و آنها چه امکاناتي براي توليد ايماژ مشترک در اختيار ما قرار مي‌دهند. بايد از ذخاير جمعي و فرهنگي استفاده کرد.»




منبع: با اندکی تلخیص و اضافات برگرفته از روزنامه شرق، تاریخ انتشار 12 دی 97، شماره: 3332
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
مطالب دیگر
مدیریت فضای مجازی در ترکیه و امارات چگونه است؟
بررسی قوانین اینترنت در کشورهای دیگر (3)

مدیریت فضای مجازی در ترکیه و امارات چگونه است؟

چندین سال است که در امارات کلیه سرویس‌های انتقال صوت با پروتکل اینترنت ممنوع بوده و برنامه‌هایی مانند واتس اپ، وایبر، تانگو، فیسبوک مسنجر، ایمو، لاین، کیک مسنجر، تلگرام و فیس تایم مسدود هستند.
استاد دانشگاه شانگهای از برجام و روابط ایران و چین می‌گوید
گفتگوی اختصاصی عطنا با هوندا فَن

استاد دانشگاه شانگهای از برجام و روابط ایران و چین می‌گوید

دنیای کنونی نسبت به جهان 2006-2010 تغییرات زیادی کرده است؛ این امر بر توسعه برخی از روابط بین المللی هم تاثیر گذاشته است. من شخصا فکر می کنم بهترین نتیجه برای ایران این است که این مسئله را در اسرع وقت...
علت افزایش مهاجرت در میان نخبگان چیست؟
یک استاد دانشگاه در گفتگو با عطنا بررسی کرد

علت افزایش مهاجرت در میان نخبگان چیست؟

یک استاد دانشگاه معتقد است: «نوسانات وضعیت اقتصادی و نداشتن امید به حل مشکلات که دلیل مهاجرت است با جوان‌گرایی و به کارگیری نسل جوان در ساختار‌های نظام کشور باعث پویایی و کاهش مهاجرت می‌شود.»
در افغانستان چه خبر است؟
ملازهی در گفتگو با عطنا بررسی کرد

در افغانستان چه خبر است؟

يك کارشناس مسائل افغانستان معتقد است: «طالبان می‌کوشد تا با حملات نظامی سهم بیشتری از قدرت در افغانستان را به خود اختصاص دهد؛ در حالی که در ایران یک ارزیابی واقع بینانه از تحولات افغانستان وجود ندارد.»
پر بازدیدها
آخرین اخبار