۰۱ دی ۱۳۹۷ ۱۱:۵۶
کد خبر: ۲۷۱۸۶۸
رامین معتمدنژاد استاد اقتصاد دانشگاه سوربون فرانسه

استاد اقتصاد دانشگاه سوربن فرانسه با ترکیب تحلیلی نظری از دیدگاه‌های بوردیو و گرامشی درباره جایگاه مطبوعات ایران در اقتصاد گفت: امروزه این گفتمان نئولیبرال یا راست است که با مطبوعاتی که در اختیار دارد خود را به عنوان اقتصاد هژمونیک در ایران شناسایی کرده است.


به گزارش خبرنگار عطنا، نشست «تحول مفهوم توسعه و مسائل ارتباطات در ایران» ۲۶ آذرماه، به مناسبت گرامیداشت پنجمین سال درگذشت دکتر کاظم معتمدنژاد در سالن شورای دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.


در این نشست که به‌همت کرسی ارتباطات علم و فناوری یونسکو دانشگاه علامه طباطبائی و پژوهشکده علوم ارتباطات این دانشگاه برگزار شد، دکتر رامین معمتدنژاد، استاد اقتصاد دانشگاه سوربن «پاریس ۱»، دکتر سید سعید نوری نائینی، استاد اقتصاد دانشگاه شهید بهشتی و مترجم آثار «آمارتیا سِن»، دکتر هادی خانیکی، مدیر گروه علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی و دکتر سید علیرضا حسینی پاکدهی، استاد علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد.


همچنین دکتر سید نورالدین رضوی‌زاده، استادیار گروه مطالعات ارتباطی در این مراسم که با نکوداشت یاد و خاطره استاد فقید دکتر کاظم معتمدنژاد همراه بود، در جایگاه دبیر نشست حضور داشت.


در این نشست، رامین معتمد نژاد، استاد اقتصاد دانشگاه سوربن و فرزند مرحوم کاظم معتمدنژاد در دو بخش درباره زندگی و آثار پدر خود و در ادامه درباره رابطه اقتصاد ایران و مطبوعات سخنرانی کرد.



مرحوم معتمدنژاد تحت تاثیر اندیشه‌ «وجود توسعه نابرابر مرکز-پیرامونی» بود



وی در ابتدا در مقدمه‌ای درباره جایگاه پروفسور کاظم معتمدنژاد در اندیشه‌های توسعه‌ای اظهار کرد: پدر من یک خاطره و یک واقعیت در آثارش است، او سخت تحت تاثیر مطالعات و تحقیقات بود و مفهوم توسعه برایش بسیار اهمیت داشت، از همین رو آثار «اقتصاد هترودوکس» (اقتصاد دگراندیشانه که در مقابل دیدگاه‌های کلاسیک و متعارف مطرح می‌شود) را بسیار مطالعه کرده بود و کسانی مثل سمیر امین (اقتصاددان مصری)، آندره گوندر فرانک (جامعه‌شناس آلمانی)، پل سوییزی و پاول باران (اقتصاددان فرانسوی)، هری مگداف (اقتصاددان سیاسی) و دیگران برای پدر بسیار مهم بودند و حتی کسانی که کمتر در ایران شناخته شده هستند در دیدگاه‌های توسعه‌ای برای او نقش محوری داشتند.


استاد اقتصاد دانشگاه سوربن ادامه داد: برای مثال، برای سمیر امین در اقتصاد مفهوم توسعه نابرابر یا همان وابستگی به امپریالیسم بسیار اهمیت داشت و این روی افکار مرحوم معتمدنژاد نیز تاثیر گذاشت؛ بنا بر این رویکرد، قدرت‌های امپریالیستی حاکمیت و قدرت خود را سعی می‌کنند به کشورهای جهان سوم اعمال کنند و تداوم ببخشند.


معتمدنژاد در مورد مکتب‌هایی که بر اندیشه سمیر امین و یاران و همکاران او تاثیر گذاشته‌اند و مرحوم معتمدنژاد نیز متاثر از آنها بود، گفت: کسانی مثل سمیر امین سخت تحت تاثیر اندیشه دو محقق یا دو مکتب فکری بودند. یکی دیدگاه «مارکس» ورای بحث‌های سیاسی به این مفهوم که تحت تاثیر تحلیل اقتصادی مارکس از برآمدن، تولد و تحول و بحران‌های سرمایه‌داری بودند و معتقد بودند که دیر یا زود ناگزیر سرمایه‌داری محکوم به فناست.


وی افزود: پایه دیگر هم به رغم اینکه سمیر امین در مصر بزرگ شده بود اما فرانسه را به عنوان زبان اصلی به کار می برد.


وی درخصوص محور دوم تاثیرگذار بر مرحوم معتمدنژاد گفت: محور دوم آثار فرنان برودل (جامعه‌شناس تاریخی اهل فرانسه) بود که کتاب‌های زیادی از جمله، «تمدن، سرمایه‌داری و زندگی روزمره» از او ترجمه شده است. برودل همان تاریخدانی است که متخصص تاریخ اقتصادی معاصر اروپا لقب گرفته است و در حوزه جهان سرمایه‌داری نظریاتی انتقادی به ثبت رسانده است.


او درباره نظریه برودل توضیح داد و گفت: برودل در نظریه خود از «اقتصاد_دنیا» حرف می زند، به این مفهوم که اقتصاد_دنیا قلب و هسته مرکزی دارد و یک حاشیه و پیرامون که کشورهای دیگر حول آن می‌چرخند. به این تعبیر مرکز ثقل سرمایه‌داری در قرن شانزدهم هلند بود که از قرن هجدهم به بریتانیا و بعد از جنگ جهانی اول به  ایالات متحده آمریکا منتقل می‌شود. (چنانچه امروزه به تقسیم‌بندی کشورهای مرکز-پیرامون شناخته می‌شود).



در کشور ما اقتصاد نسبت به مطبوعات جایگاه استراژیک‌تری دارد



پسر مرحوم معتمدنژاد در ادامه در خصوص رابطه متقابل بین نظام سرمایه‌داری حاکم بر ایران و وضعیت مطبوعات در این کشور گفت: پیش‌فرضی که با آن وارد این مسئله می‌شوم این است که در کشور ما مثل همه کشورهای دیگر اقتصاد نسبت به مطبوعات جایگاهی سخت، محوری، اساسی و استراتژیک در ساماندهی شکل اقتصاد سیاسی و سرمایه‌داری دارد و به عبارتی از جایگاه بسیار ویژه‌ای در ارتباطات برخوردار است.


وی افزود: دستگاه نظری که برای تشریح این پیش‌فرض می‌خواهم بسیج کنم دستگاه نظری پیر بوردیو، جامعه‌شناس فرانسوی و آنتونیو گرامشی، فیلسوف ایتالیایی است. بوردیو در آثار مختلف خود مثل «بازتولید» و «وراث» و در کتاب آخر خود در مورد «دولت» تحلیل‌هایی نهادگرا و ساختارگرا دارد و حوزه مطبوعات را هم بر همین اساس تحلیل می‌کند و معتقد است هر حوزه‌ای دارای گروه‌های حاکم و گروه‌های تحت حاکمیت است.


استاد اقتصاد دانشگاه سوربن در این خصوص ادامه داد: نظر بوردیو در مجموع این است که اگر کل یک نظام را در نظر بگیریم، زیرمجموعه‌ها و حوزه‌های مختلف شکلی مثلثی دارد که در راس آن حوزه اقتصاد و سرمایه‌داران قرار دارد که بخشی از آنها با وجود اینکه جزء دارندگان قدرت هستند اما تحت سیطره قدرتمندترها قرار دارند و از نظر او دانشگاهیان و فرهنگیان (به تعبیری روشنفکران) در این دایره قرار می‌گیرند.


معتمدنژاد در خصوص تحلیل این حوزه‌ها از منظر بوردیو اظهار کرد: بوردیو معتقد است آنچه گروه‌های مختلف را تفکیک می‌کند مسئله منافع است که علاوه بر منافع اقتصادی سایر منافع سمبلیک را هم دربر می‌گیرد و حوزه مطبوعات هم خارج از این داستان نیست و در حوزه مطبوعات هم گروه‌های ذی‌نفع وجود دارد؛ کما اینکه در جامعه ما با مطبوعات وابسته به قدرت و مطبوعات حاشیه‌ای سروکار داریم.



گرامشی می‌گوید روبنا و زیربنا را باید به‌طور یک‌پارچه نگریست




معتمدنژاد درخصوص دیدگاه آنتونیو گرامشی گفت: گرامشی برای اینکه بتواند از انتقادهایی که به نظریه  مارکس شده که گویی در آن تضاد وجود دارد، عبور کند بین روبناهای سیاسی، فرهنگی، مذهبی و هنری از یک‌سو و زیربناهای اقتصادی-اجتماعی از سوی دیگر ارتباط برقرار کند و ایرادی که به مارکس گرفته می‌شود این است که انگار همیشه زیربنا است که روبنا را درست می‌کند یعنی تحولات اقتصادی_اجتماعی هستند که تحولات فرهنگی، هنری، سیاسی را شکل می‌دهد که این یک دیدگاه جزم یکجانبه را مطرح می‌کند.


وی افزود: گرامشی سعی می‌کند از این داستان عبور کند و می‌گوید باید روبنا و زیربنا را به‌طور یکپارچه نگریست به همین دلیل از «بلوک تاریخی» سخن می‌گوید از نظر گرامشی آنچه این دو سطح کاملا متفاوت را که هر کدام دارای نظام‌های متفاوت اقتصادی و بانکی-مالی و غیره و در زیربنای اجتماعی و در روبنا نهادهای سیاسی، مذهبی و هر چیز دیگری، آنچه این مجموعه را با هم پیوند می‌دهد روشنفکران ارگانیک است که به نوعی بیان و تبلور منافع قدرت حاکم است. اما از دید گرامشی این روشنفکران ارگانیک خود به تنهایی نقش به خصوصی ندارند بلکه اگر این قدرت، توان و نفوذ ایدئولوژیک و نفوذ نظری را می‌توانند با استدلال و سخنرانی بر جامعه حاکم کنند، آنچه این قدرت و ابزار را به آنها می‌دهد که حامل ایدئولوژی است، نقش دستگاه‌های هژمونی است و آنچه جالب است این است که نه فقط دستگاه‌های دولتی هژمونی خود را اعمال می‌کنند بلکه صحبت از دستگاه‌های خصوصی هژمونی مطرح است و اینجاست که به جایگاه مطبوعات چه دولتی و چه خصوصی پی می‌بریم.



سیر نئولیبرالیسم و ظهور گفتمانی جدید در مطبوعات اقتصادی



رامین معتمدنژاد بحث اصلی خود را این‌گونه آغاز کرد: در نتیجه با این دستگاه نظری برگرفته از بوردیو و گرامشی می‌توان استنباط کرد که مطبوعات در ایران نقش محوری و ساختاری دارند.


وی وضعیت مطبوعات ایران و رابطه آنها با اقتصاد را از دل این دستگاه نظری بیرون کشید و اظهار کرد: اقتصاد ایران بعد از پایان جنگ یعنی سال 1367، چه در دهه 70، بعدها به طریق اولا در دهه 80 و به ویژه بعد از برآمدن دولت آقای احمدی نژاد در دهه 90 شمسی نظام ایران نظامی است سرمایه‌داری. در این مرحله شاهد یک جهش در اواخر دهه 80 بودیم به این مفهوم که شاید بتوان گفت دهه 70 که آقای رفسنجانی رئیس جمهور شدند از سال 68 تا 76 و بعد تا سال 80 دوره تحول اقتصادی در ایران بود و طی آن مسئله انباشت اولیه سرمایه ظهور کرد و به تدریج مفهوم منافع معنا پیدا کرد.


وی تاکید کرد: در مرحله دوم به نظر من بخشی از آنانی که از هیچی به انباشت سرمایه کلان رسیده‌اند به دنبال بازتولید شرایط و حفظ آن سرمایه برآمدند. به تدریج آنها توانایی این را پیدا کردند که حتی در سیاست‌های اقتصادی دولت‌ها چه در دوره دولت نهم و دهم و چه امروزه در دولت یازدهم و بعد از آن اعمال نفوذ کنند.


معتمدنژاد در خصوص ظهور اقتصادی جدید در ایران بعد از دهه 1380 گفت: در مقاله‌ای که از من به زبان فارسی در  سال 1390 در مجله مهرنامه چاپ شد در مورد این مسئله صحبت کردم که در ایران بعد از دهه 80 یک نوع سرمایه‌داری انحصاری شکل گرفت که هم سرمایه بانکی بسیار تمرکز پیدا کرد و هم سرمایه تجاری و سرمایه صنعتی مورد توجه فضای اقتصادی قرار گرفت.


وی در مورد نقش مطبوعات در این فرآیند هم بیان کرد: مطبوعات نقش بسیار مهمی داشتند در واقع به عنوان حامل یک ایدئولوژی و  یک هژمونی در واقع اشاعه دهنده اندیشه و ایديولوژی نئولیبرال در ایران بود  و فجایعی که ما امروز می‌بینیم.


این اقتصاددان تصریح کرد: من فکر می‌کنم به هیچ‌وجه نمی‌توان این پدیده را به این دولت یا آن دولت نسبت داد، داستان این‌گونه نیست که بگوییم این فرد یا این دولت چنین کاری کرد و ما را به این نقطه رساند! می‌شود گفت در نقطه آغازین سال 1368 تحولاتی اتفاق افتاده و چنین شده است اما به نظر من هرگز نباید به یقین گفت این آدم و این نهاد اگر این کار را می‌کرد ما را به اینجا می‌رساند؛ چرا که تاریخ و جنبش‌های اجتماعی مستقل از تصمیم‌های آغازین است حتی این فرآیندها سیر خود را گاهی برعکس منافع آنهایی که طرح‌ها را گذاشتند، ادامه می‌دهد.


وی در مورد نظام پولی ایران هم اذعان کرد: به موازات تحولات سرمایه‌داری انحصاری در ایران، یک سرمایه‌داری پولی بر ایران حاکم شده است که منطق منطق پول و انباشت سرمایه برای یک گروه اندک است. آنچه را که من مشاهده می‌کنم این است که به موازات برآمدن این شکل جدید سرمایه‌داری انحصاری ما یک فرآیند تمرکز و حاکم شدن تمرکز مطبوعات و جراید برای بازتولید این اقتصاد نئولیبرال را داریم.



اقتصاد نئولیبرالیسم گفتمان غالب مطبوعات اقتصادی در ایران شده است



رامین معتمدنژاد در ادامه سخنان خود گفت: پس ما این تحول را داریم ولی نمی‌توانیم بگوییم که دقیقا همولوژی(هم‌ساخت‌شناسی) یا ایزومورفیسم(هم‌ریختی) وجود دارد یا دترمینیسم(جبرگرایی)؛ یعنی نمی‌توانیم بگوییم این نظام سرمایه‌داری است که مطبوعات ما را به اینجا رسانده است یا برعکس این مطبوعات بوده‌اند که به طور یکجانبه این تحول را پدید آورده‌اند؛ ما فقط می‌دانیم که این دو فرآیند صعودی با هم شکل گرفته و به اینجا رسیده‌ایم.


این اقتصاددان با مثالی ادامه داد: روزنامه دنیای اقتصاد و پژوهشکده تجارت فردا پژوهشکده‌ای درست کرده‌اند که سفارش تحقیق برای مثال در تعیین ضریب سرمایه‌گذاری در یک بخش برای سرمایه‌داران را به عهده می‌گیرند. اتاق فکری که در این مطبوعات وجود دارد و روابطی که آنها با قدرت تعریف می‌کنند در واقع نقش هژمونیک دارد. به عبارت دیگر حلقه‌های روشنفکری نظیر حلقه دنیای اقتصاد دستگاه‌های هژمونیک خصوصی دولت هستند.


وی تاکید کرد: چنین دستگاه‌هایی در قالب‌های بسیار مشروع و قانوعی، گفتمان، واژگان، بینش و دیدگاهی را رایج کرده‌اند که بر مقوله‌هایی چون پیوستن به بازار جهانی، اهمیت بازار و فضای کسب‌وکار تاکید دارد. این واژه اخیر تنها در ادبیات ما معنا یافته است؛ نظیر فضای کسب‌وکار یعنی فضایی در جهت رونق کسب و کار سرمایه‌داری.


وی تشریح کرد: شما اگر سرمقاله‌های این روزنامه محترم را بخوانید می‌بینید که برآوردی که از بحران اقتصاد ما دارند و از آن با عنوان تورم یاد می‌کنند و ریشه آن را نقدینگی می‌بینید در همین سطح تحلیل باقی می‌‌ماند. اما واقعا آیا ریشه بحران کنونی نقدینگی است؟ در حالی که اگر طرفدار اقتصاد راست افراطی و لیبرال نباشیم و با دیدگاه‌های معتدل‌تر دیگر به موضوع نگاه کنیم کمی از این سطح تحلیل‌ها فراتر می‌رویم و مثلا از نگاه کینزی که این مقوله را بررسی می‌کنیم متوجه می‌شویم که شاید تورم نتیجه عدم توازن عرضه و تقاضا در بازار کالای حقیقی است. این بینش دیگری به ما می‌دهد که بله، در کنار تاثیر نقدینگی، کاهش عرضه به هر دلیل در مقابل تقاضای متعارف روی دهد موجب تورم می‌شود. بنابراین تورم را می‌توان امری ساختاری دید که این نگاه گفتمان دیگری را شکل می‌دهد.


استاد اقتصاد دانشگاه سوربن خاطرنشان کرد: آنچه مشهود است این است که چنین حلقه‌ای در اقتصاد ایران توانسته‌اند دیدگاه، واژگان و ایدئولوژی خود را به عنوان گفتمانی قوی غالب کنند که اصل این مسئله قابل انتقاد نیست چرا که در یک جامعه آزاد هر گروهی می‌تواند عقاید خود را مطرح کند کما اینکه چپ‌های واقعی (به فرض حضور) هم چنین فرصتی دارند. با این حال امروزه این گفتمان نئولیبرال یا راست است که با مطبوعاتی که در اختیار دارد خود را به عنوان اقتصاد هژمونیک شناسایی کرده است.


وی افزود: مسئله دیگر مطبوعات و رسانه‌های اصولگرایی است که با وجود انتقادهای ظاهری از این اوضاع اما در عمل هسوی این جریان اصلی اقتصادی هستند. تحلیل‌هایی که به انتقادهای خاص از دولت‌های خاص می‌پردازد اما تحلیل خارج از این گفتمان ارائه نمی‌کند که گفتمان حاکم اقتصادی(نئولیبرالیسم) را به چالش بکشند.


معتمدنژاد تصریح کرد: من از بحث خود این‌گونه نتیجه می‌گیرم که تنها کشوری هستیم در جهان که مطبوعات ما در همه طیف‌ها خواسته و ناخواسته یک صدا را منعکس می‌کنند و آن صدای نئولیبرالیسم است. حتی گاهی یک رسانه چپ با سکوت خود به سیاست‌های اقتصادی یک دولت (نظیر خصوصی‌سازی، برون‌سپاری، تعدیل کارکنان و...) مشروعیت می‌بخشید.


این استاد اقتصاد در پایان یادآور شد: یک گروهی هم در جامعه وجود دارد که منافع آنها نادیده گرفته می‌شود و آنها اکثریت مردم ایران هستند. کسانی که با انواع مشکلات مالی سر و کله می‌زنند. مشکلاتی نظیر عدم دریافت حقوق، گرانی، وام‌های به تاخیر افتاده و بیکاری را طی می‌کنند. موضوع این طبقه گویا برای رسانه بیشتر از یک خبر بازتاب داده نمی‌شود به جز در رسانه‌هایی که گفتمان دیگری را دنبال می‌کنند ثل خبرگزاری ایلنا که بسیار جالب و معتبر است.


وی در پایان از تحلیل خود چنین نتیجه گرفت: جالب است که به رغم تکثر سیاسی که بین جریان‌های سیاسی وجود دارد اما یک نوع اتفاق نظر بر سر ایدئولوژی نئولیبرال و محافظه کار وجود دارد.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
مطالب دیگر
چگونه مسائل جنسی را به کودک آموزش دهیم؟
یک استاد دانشگاه در گفتگو با عطنا بررسی کرد

چگونه مسائل جنسی را به کودک آموزش دهیم؟

تربیت جنسی امری ضروری است و آموزش آن را از هر سنی که کودک شروع به سوال پرسیدن می کند باید شروع کرد. اما به طور کلی اولین زمان برای این آموزش 3 تا 5 سالگی است. چون کودک در این برهه سنی کنجکاوی هایی دارد
فقدان سرمایه اجتماعی، نظام سیاسی را با چالش‌ روبرو می‌کند/ مهاجرت یکی از نتایج شکاف میان دولت و ملت است
یک جامعه شناس در گفتگو با عطنا مطرح کرد

فقدان سرمایه اجتماعی، نظام سیاسی را با چالش‌ روبرو می‌کند/ مهاجرت یکی از نتایج شکاف میان دولت و ملت است

یک استاد دانشگاه معتقد است: «نهادهای دولتی و حاکمیتی نقش مهمی در اعتماد عمومی دارند و در واقع عملکرد نهادهای اجتماعی و سیاسی است که اعتماد را خلق می‌کند یا باعث کاهش آن می‌شود.»
فضای مجازی را باید کنترل کرد/ باید به سمت اینترانت حرکت کنیم
یک جامعه شناس در گفتگو با عطنا:

فضای مجازی را باید کنترل کرد/ باید به سمت اینترانت حرکت کنیم

در حال حاضر در معرض تهدید جدی هستیم. طرح مجلس درباره ساماندهی فضای مجازی اولین گام در جهت داشتن برنامه برای مدیریت فضای مجازی است و البته نباید به روش‌های نادرست مثل قطع کردن اینترنت روی بیاوریم.
مدیریت فضای مجازی در آمریکا و کره جنوبی چگونه است؟
بررسی قوانین اینترنت در کشورهای دیگر (1)

مدیریت فضای مجازی در آمریکا و کره جنوبی چگونه است؟

TikTok و WeChat دو شبکه اجتماعی چینی هستند که در دنیا با استقبال روبه‌رو شده‌اند، اما در زمان ریاست جمهوری ترامپ استفاده از این اپلیکیشن‌ها در امریکا به دلیل نگرانی های امنیتی ممنوع اعلام شد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار