۲۹ دی ۱۳۹۴ ۱۰:۵۹
کد خبر: ۲۶۲۲۱
Deheshyar---Hoseini2نشست «نقش جمهوری اسلامی ایران در آینده سیاست خارجی آمریکا» با حضور دو استاد دانشگاه علامه طباطبائی، برگزار شد؛ نشستی که در آن کارشناسان مدعو در آن، روابط ایران و آمریکا را در فضای پس از برجام، بررسی کردند.

به گزارش عطنا به نقل از فارس، پژوهشگاه مطالعات جهان اسلام به دنبال آغاز اجرای رسمی برجام با حضور دکتر حسین دهشیار و دکتر اصغر کیوان حسینی اساتید دانشگاه علامه طباطبایی نشستی تحت عنوان «نقش جمهوری اسلامی ایران در آینده سیاست خارجی آمریکا» برگزار کرد.

دکتر کیوان حسینی در این نشست با بررسی نوع روابط ایران و آمریکا بحث خود را آغاز کرد اظهار داشت:رابطه ایران و آمریکا یکی از مهمترین عواملی است که بر تحولات بین‌المللی و منطقه‌ای تاثیرگذار است. رابطه این دو کشور به عنوان یک فاکتور مستقل و فراتر از بعد جغرافیایی و منطقه‌ای خودش عمل می‌کند.

او افزود: برای اثبات این قضیه باید به چند سال گذشته نگاه کرد و به دولت آقای احمدی نژاد نگریست که ما در آن زمان نگاه سختگیرانه‌ای نسبت به نظام بین‌الملل داشتیم اما در دو سه سال اخیر به سمت یک الگوی همکاری گرا با نظام بین‌الملل و به خصوص آمریکا حرکت کرده‌ایم. در همین فضا باید به ایجاد فضاها برای همکاری از یک سو و رقابت در سوی دیگر نگاه کرد.

این استاد دانشگاه اضافه کرد: به عنوان مثال، قطعا یکی از عوامل مهم و شاید مهمترین عامل که در روابط ایران و عربستان سعودی تاثیرگذار است، سطح رابطه ایران و آمریکا است. البته عوامل دیگری نیز وجود دارد. این پیش‌بینی هم وجود داشت که هر چه به سمت رابطه با آمریکا می‌رویم باید به سمت تنش با برخی بازیگران منطقه‌ای باشیم.

حسینی گفت: نکته اینجاست که ما نباید رابطه ایران و آمریکا را به عنوان رابطه دو بازیگر درون منطقه و برون منطقه ارزیابی کنیم. این یک رابطه بسیار ویژه‌ای است و در طول سه دهه گذشته توانسته تاثیر خود را بگذارد.  یک اصل ثابت در روابط دو کشور وجود دارد و آن نگاه تهدید آمیز دو طرف به هم است و به نظر می رسد این نگاه وجود داشته، دارد و ادامه خواهد داشت. به عبارت دیگر ما همیشه برای آمریکا تهدید بودیم و همینطور برعکس. البته این موضوع در زمان‌های و شرایط مختلف انقباض‌هایی داشته است.

او همچنین اظهار داشت: وجه تهدیدنگری ایران در نظر تصمیم سازان آمریکا پایدار بوده اما جنس این نگاه و نگرش در موقعیتهای مختلف تغییر کرده است. این تغییر در دو فضای رئالیستی و سازه انگاری و یا به عبارتی سخت افزاری و نرم افزاری قابل مشاهده است. به نظر میرسد که جایگاه تهدید ایران در نگاه سیاستمداران آمریکا از یک نظر رئالیستی و امنیتی به تدریج به سمت یک موقعیت نرم افزاری و هویتی به پیش رفته است. به نحوی که آنها نمی‌توانند از فضای نگاه تهدید آمیز به ایران عبور کنند البته این ملاحظه و محذوریت برای ما هم وجود دارد. ما هم نمی‌توانیم آمریکا را از سبد اولویتها و دغدغه های امنیتی خودمان خارج کنیم. به نوعی تهدید آمریکا برای ما هم هویتی شده است.

وی افزود: حالا این مساله وجود دارد که این فضا در عصر معروف به پسا برجام به چه نوعی می‌تواند ادامه پیدا کند، این موضوع وابسته به یک سری از متغیرها است. به نظر می‌رسد که با ورود به عصر پسا برجام ما با عبور از گذشته و حال، به آینده رسیده‌ایم و دیگر درگیر شرایط مذاکره و توافق نیستیم بلکه درگیر آثار این توافق شده‌ایم. ما با پذیرش توافق در واقع وارد مرحله آینده شده‌ایم.

او با اشاره به اینکه پیامدهای آینده متاثر از یک سری مولفه‌ها و متغیرهای داخلی و خارجی است، خاطر نشان کرد: این قضیه البته هم برای ایران و هم برای آمریکا صادق است. آمریکا در آستانه انتخابات ریاست جمهوری است و مشخص نیست که چه طیفی قدرت را در این کشور بدست می‌گیرد. قطعا تصمیمات یک سال و نیم اخیر تصمیم‌گیران سیاسی در آمریکا روی انتخابات ریاست جمهوری نوامبر این کشور تاثیر می‌گذارد.

این استاد دانشگاه ادامه داد: باراک اوباما با توجه به یک سری ناکامی‌های داخلی و خارجی که داشته قطعا به سمت سرمایه گذاری روی برجام به منظور کسب حمایت از دموکراتها در انتخابات حرکت خواهد کرد. به طور کل تحولات داخلی آمریکا قابل پیش‌بینی نیست و نمی‌توانیم بگوییم که چه حادث می‌‌شود. البته باید این را هم گفت که در آمریکا جهت‌گیریهای سیستمیک وجود دارد همانطور که دیدیم آقای اوباما با شعار «تغییر» آمد ولی تغییر خیلی اصولی در جهت‌گیریهای این کشور به وجود نیامد. با این حال، این موضوع که دموکراتها یا جمهوریخواهان پیروز شوند شاهد شدت و ضعفها در جهتگیریهای آنها به ویژه در قبال ایران خواهیم بود.

حسینی اضافه کرد: در ایران هم ما در آستانه انتخابات مجلس هستیم که نتیجه آن می‌تواند روی سیاست خارجی هم تاثیرگذار باشد و حتی می‌تواند بر روی آینده دولت آقای روحانی هم اثرگذار باشد. تنش بین عربستان و ایران هم بسیار حائز اهمیت است چرا که این دو کشور از جمله اولویتهای سیاست خارجی خاورمیانه‌ای آمریکا است و آمریکا به این سادگی از عربستان دست نمی‌کشد. تنش بین ایران و عربستان و یا ترکیه قطعا در روابط ما با آمریکا و ملاحظات آن تاثیرگذار خواهد بود.

وی در ادامه تصریح کرد:«فراتر از این مولفه‌ها باید به وجود بازیگران خودمختاری چون اسلام‌گرایی افراطی اشاره کرد که نماد آن در داعش خلاصه می‌شود و تاثیراتی که آن در روابط ایران و آمریکا می‌گذارد کما آنکه پس از 11 سپتامبر ما در قضیه طالبان با آمریکا همکاری کردیم و امروز هم در مدیریت بحران در سوریه و داعش خیلی از نقاط مشترک داریم.

Deheshyar---Hoseini

در ادامه این نشست دکتر دهشیار با برشمردن رویکرد قالبی برای بررسی و تحلیل موضوع روابط ایران و آمریکا به گزاره‌های زیر اشاره کرد.

دهشیار گفت: آمریکا از معدود بازیگرانی است که دارای دغدغه جهانی است و با توجه به همین دغدغه‌های جهانی است که امریکا سیاستهای منطقه‌ای خود را در بستر سیاستهای جهانی خود شکل می‌دهد. در بطن سیاسهای جهانی است که آمریکا رفتارش را با بازیگران خاص شکل می‌دهد. سه مولفه کلیدی برای درک سیاست خارجی آمریکا وجود دارد.

او افزود: یکی از انها بعد مقتضیات می‌باشد که البته مقتضیات دارای دو بعد داخلی و خارجی است. بعد داخلی مقتضیات درباره ظرفیت و توانمندیهای اقتصادی، نظامی، جمعیتی و سرزمینی آمریکا است. همچنین باید به گستردگی و عمق نظم داخلی آمریکا که در بطن آن نخبگان تصمیمگیری می‌کنند، اشاره کرد . موضوع دیگر که باید آن را در نظر گرفت مبانی ارزشی است که به پدیده ها از نظر تصمیمگیران آمریکایی معنا می‌دهد و به آنها قابلیت تحلیل و توصیف وقایع را می‌دهد.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: از بررسی این موضوعات به سه نتیجه میتوان رسید. اول آنکه آمریکا کشوری قدرتمند است و در این موضوع شکی نیست. دوم آنکه آمریکا از جایگاه رفیع بین‌المللی برخوردار است. سوم آنکه آمریکا به شدت درگیر امور بین الملل از یک سو و درگیر امور داخلی دیگر کشورها از سوی دیگر است. بعد بین المللی مقتضیات هم آن است که هیچ یک از بازیگران رده اول سیستم بین الملل، تعارض موجودیتی با آمریکا ندارد هر چند که باید گفت که رقابت جوهره انکار ناپذیر روابط بین الملل است.

وی اظهار داشت: با فهم بعد داخلی و بعد خارجی مقتضیات ما به این نتیجه می‌رسیم که آمریکا ناظم و مسئول نظم حاکم جهانی است. هدف آمریکا حفظ، تثبیت و ارتقای نظم حاکم جهانی است. آمریکا با توجه به اثری که کشورها بر نظم دارند آنها را اینگونه تقسیم بندی می‌کند:

یک دسته از کشورها متحدین معنایی-استراتژیک آمریکا هستند. یک سری از کشورها متحدین استراتژیک آمریکا هستند. سوم، کشورهایی که رقیب آمریکا هستند و چهارم کشورهاییی که خصم آمریکا هستند.

بعد دوم پس از بعد مقتضیات فرایند تدوین سیاست خارجی در آمریکا است. این فرایند از چند ویژگی برخوردار است: اول، در رابطه با وظایف و عملکرد قوای سه گانه و در رابطه با نیروهای حاضر در گستره اجتماعی، قدرت در آمریکا به شدت غیرمتمرکز است. دو، مجموعه وسیع و متفاوتی از تقاضاها، ارزشها و منافع در بطن شکل دادن به مراحل تدوین سیاست خارجی تاثیرگذار هستند.

سوم، تشکیلات و نیروهایی در شکل دادن به جوهره سیاست خارجی تاثیرگذارتر هستند که از وزن و اعتبار اجتماعی وسیعتری برخوردار هستند.

چهارم، وزن و اعتبار گروه‌ها و تشکیلات به شدت سیال است و شکل ان بسته به تحولات داخلی بین المللی عوض می‌شود.

دهشیار اضافه کرد: با توجه به صحبتهایی که درباره فرایند مطرح شد به این نتیجه می‌رسیم که کشورهایی که متحد آمریکا محسوب می‌شوند در بستر این فرایند از امیتاز و همچنین اغماض در رفتارهایشان برخوردار میشوند و کشورهای خصم آمریکا در بستر این فرایند با بیشترین هزینه های اقتصادی، موجودیتی و هویتی مواجه میشوند. مولفه سوم، اجرای سیاست خارجی آمریکا است. اجرای سیاست خارجی خوب مشخص است که به عهده قوه مجریه و شخص رئیس‌جمهور است. به این مولفه باید از دو زاویه نگاه کرد. یکی از زاویه قدرت مانور است. میزان قدرت مانور رئیس جمهور وابسته به میزان اقتدار اوست. اقتدار خود دارای انواعی است این اقتدار یا انتخاباتی است یا نهادی است و یا اقتدار عمومی است.

این استاد علوم سیاسی در ادامه خاطر نشان کرد: البته میزان مانور رئیس‌جمهور به شیوه‌های اجرای سیاست خارجی او نیز بستگی دارد. این شیوه های اجرا به جهان‌بینی رئیس‌جمهور و همچنین شرایط و ملاحظات بین‌المللی بستگی دارد. با توجه به مولفه اجرای سیاست خارجی باید گفت که شیوه های اجرای رئیس‌جمهور و قدرت مانور او درباره متحدین این کشور تا حد زیادی مشخص است. اما در ارتباط با کشورهای خصم آمریکا، قدرت مانور و شیوه اجرای او به شدت سیال است و بسته به مولفه های داخلی آمریکا و خارجی متفاوت است. خوب با این مولفه ها نوع رفتار با ایران را باید بررسی کرد. اول آنکه، از هر سه بعد منفعتی، معنایی و هویتی، آمریکا ایران را کشور خصم می‌داند. دوم، به کشور خصم هیچگاه اعتماد و اطمینان نیست هرچند گفتگو و مذاکره وجود دارد. سوم، کشور خصم مقبولیت و مشروعیت نظم بین الملل را همیشه زیر سوال می‌برد.

او افزود: هدف آمریکا در قبال ایران این است که اول بنیانهای ارزشی کشور خصم را غیر نافذ کند. دوم، ظرفیتها و توانمندیهای مادی کشور خصم را تضعیف کند. سوم، روابط کشور خصم را با کشورهایی که در منطقه آن زیست می‌کنند، تنش آمیز کند. چهارم، تعاملات کشور خصم را در صحنه تعاملات بین‌المللی هزینه آور کند.

دکتر دهشیار گفت: در کوتاه مدت با کمک تمام ابزارهای اقتصادی، سیاسی فرهنگی و دیپلماتیک و بدون توسل به زور اهداف بلند مدت خود را محقق کند. با بیان این نکات به راحتی میشود بدون توجه به اینکه چه کسی از احزاب دموکرات یا جمهوریخواه رئیس جمهور آمریکا شود متوجه شد او چه سیاست‌هایی را در قبال ایران اتخاذ خواهد کرد. اهداف بلند مدت آمریکا مشخص است تنها تفاوت شیوه‌ها است».

او در پاسخ به سوالی درباره مواضع آمریکا در قبال عربستان سعودی و اسرائیل، گفت: آمریکا و عربستان طی دهه های اخیر روابط به شدت حسنه‌ای دارند و از سوی دیگر آمریکا روابط بسیار حسنه ای با اسرائیل دارد. این دو یعنی عربستان و اسرائیل در حیات داخلی امریکا دارای گروه ها و متحدینی هستند به شدت حامی منافع انها هستند.

استاد دانسگاه علامه بیان داشت: سیاست‌هایی که عربستان و اسرائیل دنبال می‌کنند محققا سیاستهایی هستند که آمریکا انها را جزو منافع خود تایید و تصدیق می‌کند. محرز بدانید که اگر آمریکا احساس کند که سیاست عربستان و اسرائیل سیاستها و منافع آمریکا را به خطر می اندازد با انها صحبت خواهد کرد و از آنها میخواهد که این کار را انجام ندهند و یا به آنها تحکیم می‌کند که آن سیاستها و اقدامات را انجام ندهند.

دهشیار افزود: باید این را گفت که این آمریکا است که تصویر کلان را ترسیم می‌کند و عربستان و اسرائیل باید متوجه باشند که سیاست انها منافع کلان آمریکا را به خطر نیاندازد. اگر چنین باشد، آمریکا محققا این اجازه را به آنها نمی‌دهد. چرا که قدرت عربستان و اسرائیل در منطقه مشخص و معین است و آنها باید بدانند که اگر آمریکا نباشد آنها به شدت تحت فشار خواهند بود.
ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار