۲۸ مهر ۱۳۹۷ ۲۲:۱۴
کد خبر: ۲۶۰۶۵۲
نشست نقد و بررسی کتاب «نگاه انتقادی به دانشگاه هاروارد»

کتاب «نگاه انتقادی به دانشگاه هاروارد»، نوشته «هری لویس»، ترجمه مرتضی مردیها، استاد دانشگاه علامه طباطبائی در مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور مورد نقد و بررسی قرار گرفت.


به گزارش عطنا، در این نشست که 18 مهر برگزار شد، دکتر سیدمرتضی مردیها، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبائی و مترجم اثر، دکتر منصور وصالی، استادیار گروه فیزیک دانشگاه شهید رجایی و دکتر مصطفی مهرآیین، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور حضور داشتند. (گزارش تصویری)


سیدمرتضی مردیها در نشست نقد و بررسی کتاب نگاه انتقادی به دانشگاه هاروارد، گفت: مقایسه ایران با کشورهایی چون ژاپن، مقایسه‌ای خام‌وار و نا اندیشیده خواهد بود. من به‌صورت تصادفی به این کتاب برخوردم و پس از بازگشتم به ایران، ترجمه این اثر را شروع کردم. نویسنده این کتاب، از استادان رشته کامپیوتر و رئیس کالج دانشگاه هاروارد بود، البته این به این معنی نیست که تمام صحبت‌های «هری لویس» درست و دقیق باشد اما از این جهت که به محیط و شرایط آشنا است، می‌تواند اثر مفیدی باشد.


وی بیان کرد: نکته‌ای که من در آسیب‌شناسی به آن تأکید دارم، این است که باید در مواجه با مسائل، ببینیم مشکل ایجاد شده فقط برای ما وجود دارد یا برای دیگران نیز هست. در این شرایط می‌توانیم به یک تقسیم‌بندی سه‌گانه برسیم: مشکلاتی که اختصاصی به ما ندارد و برای همه دنیا است، مشکلاتی که اختصاصی به ما ندارد اما برای همه کشورهای دنیا هم نیست و سوم مشکلات مخصوص کشو ما و برخی از کشورهای هم‌ردیف ما است.


این استاد دانشگاه علامه طباطبائی در رابطه با نحوه مواجهه افراد با مشکلات، اظهار کرد: بسیاری از همکاران و افراد جامعه بنا به برخی دلایل روان‌شناختی و سیاسی از این تقسیم‌بندی می‌گریزند.


وی افزود: از جمله دلایل سیاسی این مسئله این است که وقتی با یک نظام سیاسی، مواجهه خوبی نداشته باشیم، گمان می‌کنیم که تمام مشکلات نشأت گرفته از آن است درحالی‌که عامل همه مشکلات این نیست و حتی با تغییر این نظام سیاسی، مشکلات حل نخواهد شد.



بعید می‌دانم در معنای تاریخی و تحولی چیزی به نام «ذات ایرانیت» وجود داشته باشد


مرتضی مردیها، استاد دانشگاه علامه طباطبائی


مردیها تصریح کرد: مقایسه ایران با کشورهایی چون ژاپن، مقایسه‌ای خام‌وار و نااندیشیده خواهد بود، چون شرایط و امکانات ما بسیار متفاوت است و موقیعت‌ ایران و ژاپن با یکدیگر فرق دارد.


استاد دانشگاه علامه طباطبائی ادامه داد: گزاره‌هایی با مقدمه‌ای چون «ما ایرانی‌ها» و مواردی از این قبیل را بسیار شنیده‌ایم، باید پرسید که کسانی که این گزاره‌ها را استفاده می‌کنند، درباره عراق، پاکستان و هند اندیشیده‌اند؟ بعید می‌دانم در معنای تاریخی و تحولی چیزی به نام «ذات ایرانیت» وجود داشته باشد یا حتی چیزی که در گذر زمان ایجاد شده و عامل تنبلی یا ریاکاری و امثال این موارد باشد.


وی در این رابطه افزود: در بسیاری از موارد می‌توان پی برد که این‌ها خصوصیات کشورهای جهان سومی یا به شکل دقیق‌تر، خصوصیات کشورهایی باشد که معدل رفاه اجتماعی و آموزش آنها در حد کشور ما است. این تأمل نشان دهنده این است که در این مواقع ما بهتر می‌توانیم بفهمیم که علت مشکلات  چیست، چون کسانی هستند که با درجات مشابه پیشرفت و توسعه، در این حوزه‎‌ها مشکلات مشترک دارند.


مردیها اظهار کرد: البته مواردی هم هست که خاص یک کشور هستند. برای مثال «ورزش دانشگاهی»، مشکل بسیار بزرگی برای آمریکایی‌هاست که گاهی باعث صرف حجم بودجه دانشگاه‌ها برای ساخت ورزشگاه می‌شود، چون ابزاری برای جذب دانشجو به دانشگاه است.


وی تصریح کرد: ما نیز مشکلاتی داریم که خاص کشور ما است، اما بهتر است به این وجه هم نگاه کنیم که تمام مشکلات فقط برای ما نیست، چون این نوع نگاه هم برآورد ما را به خطا می‌کشاند و هم ما را دچار ناامیدی بیش از اندازه می‌کند.



در بهترین و معتبرترین دانشگاه دنیا مشکلاتی شبیه به مشکلات دانشگاه ما وجود دارد


استاد دانشگاه علامه طباطبائی تأکید کرد: با خواندن کتاب متوجه شدم که در بهترین و معتبرترین دانشگاه دنیا مشکلاتی شبیه به مشکلات دانشگاه ما وجود دارد، البته این به این معنی نیست که دانشگاه‌های ما شبیه به دانشگاه‌های آنها است، تفاوت‌های بسیاری وجود دارد اما به‌رغم معروف بودن این دانشگاه‌ها، مشکلاتی متفاوت وجود دارد که ممکن است در سطوح مختلف در میان ما نیز همان مشکلات وجود داشته باشد.


وی اظهار کرد: یکی از مشکلات آمریکایی‌ها مواجهه با این سؤال است که دانشگاه چه چیزی تربیت خواهد کرد؟ محقق، متخصص یا شهروند فرهیخته؟


مردیها در پایان سخنان خود، خاطرنشان کرد: به  مشکلات بسیاری در کتاب اشاره می‌شود که نزدیک به مشکلات ما است و موجب به فکر افتادن متصدی و قانون‌گذار دانشگاه شده است که چه باید بکند تا این مشکلات پیش نیاید. البته نحوه مواجه با این مشکلات هم بسیار متفاوت است.



وصالی: جایگاه علم در ایران کجاست؟


منصور وصالی، استادیار گروه فیزیک دانشگاه شهید رجایی


استادیار گروه فیزیک دانشگاه شهید رجایی نیز در این نشست، گفت: یکی از مهم‌ترین نکاتی که در کتاب وجود دارد، داشتن نگاه انتقاد از خود و توجه به این نکته که دانشگاهی همچون هاروارد نیز مشکلات بسیاری دارد است. این مسئله با توجه به فعالیت و علاقه من باعث شد با این سؤال مواجه شوم که «جایگاه علم در ایران کجاست؟»


وصالی اظهار کرد: ما در مدارس و کلاس‌ها فقط به آموزش علوم و فرمول‌ها می‌پردازیم در شرایطی که هیچ مناسبات انسانی در پس این مفاهیم و فرمول‌ها دیده نمی‌شود و به‌گونه‌ای است که گویا این‌ دانشمندان یک مسیر بسیار سرراست و راحت را طی کرده‌اند.


وی ادامه داد: از فصل دوم کتاب به بعد که مسائل انسانی‌تر شدند و به بیان مشکلات پرداخته شد، می‌توان ارتباط بهتری با کتاب گرفت، البته اگر این‌گونه برداشت کنیم که این مسائل فقط در دانشگاه هاروارد وجود دارد، اشتباه کرده‌ایم.



وارد شدن علم به مدارس در نیمه دوم قرن 19 در آمریکا


استادیار گروه فیزیک دانشگاه شهید رجایی تصریح کرد: وارد شدن علم به مدارس در نیمه دوم قرن 19در آمریکا، با یک درگیری بزرگ صورت گرفت و در آن زمان دیدگاه عمومی این بود که دانش‌آموز چند نیاز بیشتر ندارد و آن ادبیات، برای خواندن انجیل، یادگیری شعر، برای حفظ کردن و حساب برای اینکه بتواند امور مربوط به زندگی خود را محاسبه کنند، کافی بود.


وی افزود: بنابراین در آن سال‌‌ها مخالفت‌های بسیاری برای ورود علم به مدارس شد، چراکه معتقد بودند علم به درد شهروندان نمی‌خورد، تا اینکه دانشگاه ییل در برابر این دیدگاه می‌ایستد و با رشد کارخانه‌ها و رشد الکتریسیته، این دیدگاه پذیرفته شده و علوم به مدارس وارد می‌شود.


وصالی تأکید کرد: در 1954، دو دیدگاه مهم مطرح می‌شود که اگر بخواهیم تحول ایجاد کنیم، سمت‌گیری آموزش علوم باید چه باشد؟ اینکه آموزش علوم باید یک انسان فرهیخته تربیت کند یا یک فیزیک‌دان و متخصص؟ این تقابل تا سال 1957 ادامه داشت تا دیدگاه تخصص‌گرا غالب شد. آنان دلیل این عقب‌ماندگی را این می‌دانستند که دانشجویان ریاضی و فیزیک را خوب بلد نیستند.


وی ادامه داد: اما پس از 30 سال متوجه اشتباه خود شدند و این‌بار تلاش کردند تا یک رویکرد ماهیت علمی داشته باشند و تأکید بسیاری بر روی جنبه‌های انسانی علم داشتند. البته در حال حاضر دیدگاه تخصص‌گرا مجدداً غالب شده است.



با وجود بهترین پژوهشگران، روحی در دانشگاه هاروارد نیست


منصور وصالی، استادیار گروه فیزیک دانشگاه شهید رجایی


استادیار دانشگاه شهید رجایی در رابطه با عنوان کتاب، اظهار کرد: عنوان اصلی کتاب این مفهوم را منتقل می‌کند که دانشگاه هاروارد، با اینکه بهترین پژوهشگران را دارد، اما روحی در این دانشگاه نیست.


وصالی در ادامه گفت: در حوزه خود علم، متن جدید استاندارد‌ها منتقدان بسیاری دارد که معتقدند این استانداردها، یک نگاه لیبرال دارند و دانش‌آموزانی تربیت خواهند کرد که علم و مهندسی را خوب می‌دانند، اما هیچ نوع احساس انسانی نسبت به اینکه علم چگونه کار می‌کند، نخواهند داشت.


وی افزود: بهتر است به این نکته توجه کنیم که صرف بیان شکل‌های نظام آموزش، فقط بیان پدیده است نه بیان مسئله و دانشگاه‌های ما فقط به بیان پدیده می‌پردازند و مطالعه چنین کتاب‌هایی، این دید را به ما می‌دهد که می‌توان با صراحت مشکلات دانشگاه را بیان و نقد کرد.



نحوه مواجه و رویکرد افراد در مقابل مشکلات بسیار مهم است


استادیار دانشگاه شهید رجایی اظهار کرد: رویکردی که در کشورهایی چون آمریکا و کانادا وجود دارد این است که، شرکت‎‌ها از حوزه علم حمایت می‌کنند و هر پروژه‌ای باید یک حامی داشته باشد که از آن پشتیبانی کند. البته شرکت‌ها نیز از پروژه‌هایی حمایت می‌کنند که به یک محصول ختم شود و برایشان سودآور باشد.


وصالی تأکید کرد: نکته‌ای که در این کتاب نیز به آن تأکید شده بود این است که همه‌جای دنیا مشکل وجود دارد، اما نحوه مواجه و رویکرد افراد در مقابل مشکلات است که بسیار مهم است.


استادیار دانشگاه شهید رجایی در پایان سخنان خود، تصریح کرد: تلقی ما از دنیای مدرن یک‌چیز عینی است که گویی اگر ما چیزی را پیدا و کشف کنیم، می‌توانیم پیشرفت کنیم. درحالی‌که گرایش به پیدا کردن و حل مشکل است که می‌تواند این پدیده‌ها را تبدیل به مسائل علمی کند.



مهرآیین: آیا این نظام لیبرال دانشگاهی می‌تواند با این ویژگی‌ها ادامه پیدا کند؟


مصطفی مهرآیین، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور


عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور نیز در این نشست اظهار کرد: عنوان کتاب لطمه بزرگی به این کتاب زده است، چراکه عنوان دقیق کتاب «نخبگی بدون روح» و عنوان فرعی آن این است که «آیا آموزش و پرورش لیبرال، آینده‌ای دارد یا خیر»، درحالی‌که دکتر مردیها آن را به «نگاه انتقادی به دانشگاه هاروارد» ترجمه کرده‌اند.



آقای مردیها با عنوان انتخابی خود، کتاب را کشته‌اند


مهرآیین اظهار کرد: گمان می‌کنم چون آقای مردیها مدافع ارزش‌های لیبرال هستند، نتوانسته‌اند این انتقاد از لیبرالیسم را بپذیرند. البته ترجمه کتاب بسیار عالی صورت گرفته و نوع ادبیات به‌کارگرفته شده در آن بسیار خوب است، اما ایشان با این عنوان انتخابی خود کتاب را کشته‌اند.



این کتاب بازخوانی مدرنیته در دانشگاه است


وی افزود: به عقیده من کتاب «نخبگی بدون روح» ادامه کتاب «تجربه مدرنیته» اثر «مارشال برمن» است. در مقدمه کتاب برمن، گفته می‌شود که من مدرنیته را در همه دوره‌های شهرهای کوچک اروپایی یا دوره مارکس و بودلر و برخی اندیشمندان دیگر، بازخوانی کرده‌ام. به عقیده من این کتاب بازخوانی مدرنیته در دانشگاه است.


عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور تصریح کرد: این کتاب در باب مشکلات آمریکا و ما نیست، بلکه کتابی است در باب جهان و تجربه ما از جهان حال و مدرنیته است. ما چیزی به نام بودنِ ایرانی یا آمریکایی نداریم و همه در بودنِ جهانی هستیم و همه به هم وابسته هستیم.


وی تأکید کرد: جمله اصلی کتاب برمن که می‌توان آن را بنیان اصلی نقد این کتاب گذاشت، این است که:«مدرن بودن یعنی زیستنِ یک زندگی سرشار از معنا و تناقض». کل کتاب نخبگی بدون روح تناقض‌های دنیای مدرنیته است در دانشگاه و این کتاب در باب انسان فرهیخته نیست. البته در فصل اول کتاب، به این نکته اشاره می‌شود اما در تمام کتاب، این تناقض را دنبال می‌کند.


مهرآیین ادامه داد: این تناقض‌ها را می‌توان در جای‌جای کتاب مشاهده کرد. تناقض بین تربیت متخصص یا شهروند فرهیخته، تناقض بین دانشجویان غیرحرفه‌ای در ورزش یا ورزشکاران حرفه‌ای یا دعوا بر سر این‌که آیا اساتید مشاورین دانشجوها نیز هستند یا دانشگاه‌ها مبتنی بر نظام پول‌دهی حاکم بر نظام سرمایه‌داری باید مشاور بیاورند و رابطه بین استاد و دانشجو را قطع کنند و مواردی ازاین‌دست، از جمله این تناقض‌ها هستند.



نمی‌توانیم بلیت نظام سرمایه‌داری را پس بدهیم


مصطفی مهرآیین، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور


این عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور گفت: نکته مهم دیگر این است که زمانی که والدین به دانشگاه پول می‌دهند، توقع دریافت خدمات از دانشگاه را دارند و به این ترتیب تبدیل به مشتریان دانشگاه می‌شوند و دانشگاه باید مشتری‌مدار باشد. بنابراین آرمان‌های دانشگاهی چون هاروارد فراموش می‌شود.


وی در ادامه گفت: کتاب می‌خواهد بگوید چرا دانشگاهی که ساخته شده بود تا خدمت کند، آسیب می‌زند و آیا این نظام لیبرال دانشگاهی می‌تواند با این ویژگی‌ها ادامه پیدا کند؟ ما در نظامی زندگی می‌کنیم که تناقضاتش ما را به جهات مختلف می‌کشاند و ما نمی‌دانیم قضاوت نهایی کجا است.


مهرآیین افزود: ما نمی‌توانیم بلیت نظام سرمایه‌داری را پس بدهیم، چون نظام مسلط دنیا است. اما باید این ادامه دادن را ادامه داد و اصلاحش کرد. معمای تناقض‌های مدرنیته در همه‌جا سرریز شده که یکی از آن‌ها محیط آکادمی است.



مدرنیته در حال ساخت سنت است


عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور اظهار کرد: اگر بخواهم این مسائل را به جامعه خودمان  برگردانم، باید بگویم که اگر مدرنیته مغشوش است، پس تناقضات مدرنیته هم در همه‌جا وجود خواهد داشت و آکادمی، به‌نوعی بازتاب تناقض‌های مدرنیته است.


وی تأکید کرد: دیالکتیک بین حوزه‌های مختلف مدرنیته در دانشگاه ریخته است. یکی از این دیالکتیک‌ها که در عصر مدرن وجود دارد، دیالکتیک بین مدرنیزاسیون و مدرنیته است. مدرنیزاسیونی که به‌طور خاص از بالا اعمال می‌شود و مدرنیسم که از پایین می‌آید و شامل تفکر فلسفی و جامعه‌شناختی و مواردی از این قبیل است.


مهرآیین ادامه داد: به یک‌شکل این دو یکدیگر را تخریب می‌کنند اما اگر بخواهیم به شکلی دیالکتیکی با این ماجرا برخورد کنیم، می‌بینیم که مدرنیته در حال ساخت سنت است. سنت‌هایی چون مارکسیسم، مکتب فرانکفورت و سایر مکاتب. مدرنیته اگر بخواهد ماندگار شود باید تبدیل به تاریخ شود و سنت تاریخی است که ارزش پیدا کرده است.


عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور بیان کرد: بنابراین مدرنیته مجبور است خود را در غالب سنت‌هایی طرح کند و از طرفی دنیای سنت هم اگر بخواهد باقی بماند باید خودش را نو کند و به سمت امر جدید و تحول حرکت کند.


وی ادامه داد: اگر از این منظر به دانشگاه نگاه کنیم، آکادمی سنت تفکر مدرن است؛ لویس دلتنگ سنت هاروارد است اما دانشگاه هاروارد با این تناقض روبه‌رو است که همیشه باید به سمت نو شدن حرکت کند. بنابراین می‌توان گفت آکادمی درست کار نمی‌کند، چون تناقض‌های درونی مدرنیته این امکان را به دانشگاه نمی‌دهد که غیر دیالکتیکی و غیر تقابلی باشد.


مهرآیین در پایان سخنانش اظهار کرد: می‌توان گفت که فرم کتاب بیشتر از محتوای کتاب صحبت می‌کند، چراکه نویسنده در ابتدای هر فصل از دل‌تنگی‌هایش از سنت هاروارد و در ادامه، به بیان تحولات هاروارد و چالش‌های جدیدش می‌پردازد.



پاسخ‌ مردیها در جواب به مهرآیین: مدرنیته به‌اندازه «بیگ بنگ» معجزه بشریت است


مرتضی مردیها، استاد دانشگاه علامه طباطبائی


مرتضی مردیها، استاد دانشگاه علامه طباطبائی ضمن اشاره به این مسئله که ایرادهایی که به مدرنیته می‌گیرند به‌هیچ‌وجه به مدرنیته ربط ندارد گفت: قبل از مدرنیته مردم چیزی جز یک تکه نان برای خوردن نداشتند


استاد دانشگاه علامه طباطبائی تأکید کرد: تمام ایرادهایی که به مدرنیته می‌گیرند، ایراد مدرنیته  نیست، ایراد زندگی انسان‌ها در این دنیا است و چون دنیای پیشین یک حالت نوستالژیک برای ما دارد، همه ایراد‌ها را زیر سر مدرنیته می‌دانیم. قبل از مدرنیته مردم چیزی جز یک تکه نان برای خوردن نداشتند.


وی ادامه داد: در اواخر قرن نوزدهم، امکانات دهک بالای جامعه، کمتر از امکانات دهک پایین جامعه در انتهای قرن بیستم بود. مدرنیته به‌اندازه «بیگ بنگ» معجزه بشریت است و کاری کرده است تا آدم‌ها چه از نظر مادی، چه از نظر فرهنگی بی‌نهایت پیشرفت کرده‌اند و دنیا فرهنگی‌تر و اخلاقی‌تر شده است.


مردیها بیان کرد: زندگی500 سال پیش بشر، زندگی‌ای بود که اسیر شلاق و گرسنگی و بیماری‌های واگیر بود. اینها در حال حاضر، وجود ندارد یا حداقل بسیار کم شده است و این را مدیون مدرنیته هستیم.



چپ‌ها دنیای ما را به آتش کشیده و ذهن انسان‌ها را به منحرف کرده‌اند


این استاد دانشگاه علامه طباطبائی اظهار کرد: روشنفکران جدید می‌گویند چون همه‌جا دوربین وجود دارد ما هنوز برده هستیم. اگرچه این حرف‌ها بسیار جذاب و فراوان است، فریبشان را نخورید. چپ‌ها دنیای ما را به آتش کشیده و ذهن انسان‌ها را به منحرف کرده‌اند. از بخت نیک خودتان ممنون باشید که در قرن 21 زندگی می‌کنید.


وی تصریح کرد: نظام سرمایه‌داری واژه‌ای مطلقاً بی‌معنا است، مگر اینکه منظورتان نظامی باشد که در آن بانک، بیمه، بهره و... وجود دارد که در این صورت، یک ابزار است مانند لیوان و هیچ هویت ارزشی ندارد. ولی اگر منظور این است که عده‌ای حق گروه دیگری را می‌خورند، هزار برابر این امر در عصرهای گذشته بود و نظام سرمایه‌داری شما را از بیماری و گرسنگی نجات داده است.


مردیها تأکید کرد: به‌نظر من شأن آقای لویس بسیار بالاتر از آن است که با چپ‌های رادیکال هم‌سطح شود و چیزی که می‌خواهد به‌عنوان ایده اصلی کتاب مطرح بکند، این است که  تربیت به همراه آموزش نیامده است. من ازاین‌جهت دل‌بسته کتاب نشده‌ام، اما تغییری در محتوا نداده‌ام.


این استاد دانشگاه علامه طباطبائی گفت: نام کامل کتاب هم بر روی جلد وجود دارد و هرکسی که بخواند، متوجه تغییر نام توسط من می‌شود.


وی در پایان سخنانش بیان کرد: مترجم حق دارد بنا به دلایلی نام فیلم یا کتاب را تغییر دهد و علت تغییر نام کتاب توسط من ازاین‌جهت بود که موسسه‌ دولتی که این اثر را چاپ می‌کرد، رغبتی نداشت نام اثر شبیه به نام رمان باشد، به همین دلیل این نام انتخاب شد. علاوه براین‌ها واژه لیبرال به‌کار رفته در کتاب یک مفهوم مثبت دارد به معنی آموزشی است که استعدادها با آن شکفته می‌شود.


ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار