۱۲ شهريور ۱۳۹۷ ۱۶:۴۵
کد خبر: ۲۵۲۳۷۳
مقصود فراستخواه در نشست بررسی کارنامه علمی مرحوم «محمدامین قانعی‌راد»

دانشیار مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی: مخاطرات جدی که ما را باقاعده شکنان بین‌المللی نظیر نئوکان‌های راست نژادپرست در امریکا رودر‌رو ساخته، تنها با خردمندی و تدبیر ملی و پیوند حکومت با جامعه مدنی قابل‌رفع و رجوع است.


به گزارش عطنا، مقصود فراستخواه، دانشیار مؤسسه پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش عالی، در ارتباط با این‌که مهم‌ترین مسئله حال حاضر جامعه ایران و راهکار مواجهه مطلوب با مسئله، در چارچوب «چه می‌توان کرد» چیست، یادداشتی را در روزنامه ایران نگاشته است که در ادامه آن را با هم می‌خوانیم:


متأسفم که بسیاری فرصت‌ها ازدست‌رفته است، وقت تنگ است. مشکلات در این کشور فراوان‌اند ولی نظام تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری رسمی، آن‌ها را به مسئله‌هایی برای حل شدن به روش علمی و فنی تبدیل نمی‌کند.


فرق مشکل با مسئله چیست؟ مشکل، یک امر واقعی است که در روشنی دانش، تبدیل به مسئله می‌شود و امکان رفع‌ورجوع آن فراهم می‌آید. مثلاً اضطراب فرزند برای پدرش یک «مشکل» است ولی توسط مشاوران خانواده یا متخصصان مسائل جوانان، در قالب یک «مسئله» صورت‌بندی  و راه‌حل‌هایی برایش پیدا می‌شود.


زمانی مشکلات در این کشور در حد معینی بودند؛ اما به آن‌ها بی‌اعتنایی سیستماتیک شد، ماندند، زادوولد کردند و منشأ معضلات شدند. هرچه منتقدان و متفکران و حتی کارشناسان مستقل گفتند، همچنان در سطوح رسمی کشور به آن‌ها چندان توجه مؤثر نشد. این صداها نه‌تنها ناشنیده ماندند بلکه با انواع برچسب‌ها به حاشیه رانده شدند.


این‌چنین بود که معضلات ماندند، بزرگ شدند، ریشه درانداختند، ویروس‌وار رشد کردند و به بحران‌هایی تبدیل گشتند: زیست‌بومی، اقتصادی، فساد سیستماتیک تا مغز استخوان در بوروکراسی دولت، ناکارآمدی دستگاه اجرا، وجود دستگاه‌های سایه در قوای مختلف، شکاف دولت و ملت، شکنندگی همبستگی ملی، حقوق گروه‌های اجتماعی، آسیب‌پذیری نظم اخلاقی جامعه، مخدوش شدن سرمایه‌های اجتماعی، ناکارکردی شدن نهادها مانند خانواده، دین، آموزش‌وپرورش، اقتصاد، دولت و دانشگاه و دست‌آخر نیز؛ شبح وضعیت استثنایی در کشور براثر شکست دیپلماسی.


به گمانم «مسئله مسئله‌ها» این بود و همچنان هست که «ما اجازه نداده‌ایم جامعه مدنی مستقل و حوزه عمومی آزاد، قانونمند، شفاف و قابل‌دسترس همگان در این سرزمین رشد بکند، توسعه پیدا بکند، کار بکند و برای کشور ما ایجاد مصونیت و پایداری بکند.»


جامعه مدنی عبارت است از مطبوعات، رسانه‌های غیردولتی، احزاب مستقل، منتقدان اجتماعی، مخالفان فعال به‌صورت قانونمند، سازمان‌های غیردولتی، نهادهای محله‌ای، صنفی و حرفه‌ای، متخصصان و کارشناسان آزاد، فضای سوم اجتماعی، مکان‌های عمومی برای گفت‌و‌گو وهم اندیشی، شبکه‌های اجتماعی مثل تلگرام و توییتر و نظایر آن.


کار جامعه مدنی چیست؟ جامعه مدنی، امکان «عقلانیت اجتماعی» و گفت‌و‌گویی تدریجی و بهنگام و آرام در باب یکان یکان مسائل کشور، در شهرها و استان‌های مختلف به‌ویژه در مناطق محروم  و پیرامونی و فراموش‌شده را برای ما فراهم می‌آورد. درد‌ها و آسیب‌ها و همچنین انواع فساد‌ها تا به مرحله عفونت نرسیده‌اند و مزمن نگشته‌اند، از این طریق اسکن می‌شوند و درباره‌اش کلی حرف‌وحدیث و نقد تولید می‌شود و راه‌حل‌های به‌موقع پیدا می‌شود.


این‌ها اندام‌های حسی و سیستم گلبولی و ایمنی برای ارگانیسم اجتماعی می‌شوند، شفافیت ایجاد می‌کنند و آیینه‌وار به حکمرانان کمک می‌کنند که عیب‌ها و فساد‌ها و نابرابری و فقر و نارضایتی و حقوق تضییع‌شده و نظایر آن را تا دیر نشده، ببینند. این‌ها فشاری سازنده و توفیقی جبری می‌شوند، راهی برای برون شدن از انواع ناکارآمدی و نابکاری‌ها و مفاسد و خطاها فراهم می‌آورند. ثمره‌اش این می‌شود که علاج واقعه قبل از وقوع صورت می‌پذیرد و حاصل نهایی‌اش پایداری کشور در این جهان پر شروشور است.


اگر دستگاه پهلوی باوجودآن همه رشد اقتصادی و حجم عظیم مدرنیزاسیون دولتی، نهایتاً از هم پاشید؛ علت اصلی‌اش همین بود که آقایان در آن زمان مغرور به نفت و حامیان خارجی و متملقان ذینفع داخلی و سهامداران میانی و کارشناسان و بولتن سازان دوروبر خویش شدند.


فساد و نابرابری و نارضایتی و تضییع حقوق را ندیدند، از صحن واقعی جامعه در شهرها و روستاها و گروه‌های جدید اجتماعی غافل ماندند و تنها زمانی فهمیدند که کار از کار گذشته بود. چرا؟ چون جامعه مدنی را  طی دهه بیست‌تا پنجاه، اجازه رشد سیستماتیک نداده بودند.


جشن‌های دو هزار و پانصدساله راه انداختند، انواع بنیادهای روشنفکری و علمی و فرهنگی درست کردند، اما نگذاشتند جامعه مدنی نیز مستقل از دستگاه حکومتی، برای خود موجودیتی داشته باشد، درباره عیب‌ها و ایرادها و مظالم و مفاسد و نارضایتی‌ها، گفت‌و‌گوی جدی ترتیب بدهد و حکمرانان را به اصلاحات بهنگام وادار سازد.


اگر جامعه مدنی فعال وجود داشت، توفیقی جبری می‌شد تا گردش قدرت به‌صورت قانونمند و آرام صورت بگیرد، رضایت اجتماعی تولید بشود و کشور به پایداری برسد. ولی نرسید و دیدیم که چه شد. سیاست به پارتیزانیسم و رادیکالیسم سوق یافت، خشم‌ها توده شد و کشور به هم ریخت. شاه در اواخر سوار هلیکوپتری شد، آسمان تهران را چرخی زد و آمد پایین و از هویدا و دیگر آدم‌های دور و برش پرسید: آیا این بود آن اتحاد شاه و ملت که مرتب به من می‌گفتید؟!


الآن نیز راه‌حل مشخص است. هرچند دیر شده ولی بازهم می‌توان به «جامعه مدنی» پناه برد. عقلای نظام کجایند؟ لطفاً پیش بیفتند و امکان این بازگشت را فراهم بیاورند. بخشی از مقامات، متأسفانه آمادگی ذهنی واخلاقی این اقدام ملی را ازدست‌داده‌اند ولی هستند کسانی هنوز در پیرامون رسمی و غیررسمی حکومت که این‌جانب مدت‌هاست آن‌ها را «کنشگران مرزی» نامیده‌ام، با اینان شور و مشورت سیستماتیکی ترتیب بدهند. در قبل از انقلاب هم‌چنین  افرادی بودند؛ امثال مجید تهرانیان و بقیه که به آن‌ها اعتنایی نشد.


اکنون نیز هستند برخی  نخبگان فکری و سیاسی و اجتماعی که اتفاقاً  طی همین چهار دهه دوره جمهوری اسلامی به عرصه آمده‌اند، زمانی مسئولیت‌هایی برعهده‌گرفته‌اند، به حاشیه رانده‌شده‌اند ولی همچنان هستند و حاضرند به این نظام کمک کنند.


مهم‌تر از آن‌ها برخی روشنفکران و دانشگاهیان و متخصصان و فعالان مدنی هستند که در حواشی نزدیک دستگاه‌های تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری تردد دارند، گاهی به جلسات دعوت می‌شوند و گاهی نمی‌شوند، ولی درمجموع حرف‌هایی کارشناسانه و فنی برای گفتن دارند. چون ارتباطشان را با متن جامعه حفظ کرده‌اند.


یعنی بین سیستم رسمی و «زیست جهان» جامعه در ترددند. این‌ها نعمتی برای جامعه کنونی ایران و شاید آخرین فرصت‌ها برای نظام هستند. اگر به آن‌ها رجوع بشود شاید اسباب آشتی ملی و تقویت قانونمند جامعه مدنی بشوند و سطحی از توافق اصولی نخبگان برای مواجهه با بحران‌ها را فراهم بیاورند تا بلکه کیان اجتماعی کشور باقی بماند و همبستگی اجتماعی ملت از این طریق میسر بشود و از آینده ایران محافظت بشود.


مخاطرات جدی که ما را باقاعده شکنان بین‌المللی نظیر نئوکان‌های راست نژادپرست در امریکا رودر‌رو ساخته، تنها با خردمندی و تدبیر ملی و پیوند حکومت با جامعه مدنی قابل‌رفع و رجوع است.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
مطالب دیگر
چگونه مسائل جنسی را به کودک آموزش دهیم؟
یک استاد دانشگاه در گفتگو با عطنا بررسی کرد

چگونه مسائل جنسی را به کودک آموزش دهیم؟

تربیت جنسی امری ضروری است و آموزش آن را از هر سنی که کودک شروع به سوال پرسیدن می کند باید شروع کرد. اما به طور کلی اولین زمان برای این آموزش 3 تا 5 سالگی است. چون کودک در این برهه سنی کنجکاوی هایی دارد
فقدان سرمایه اجتماعی، نظام سیاسی را با چالش‌ روبرو می‌کند/ مهاجرت یکی از نتایج شکاف میان دولت و ملت است
یک جامعه شناس در گفتگو با عطنا مطرح کرد

فقدان سرمایه اجتماعی، نظام سیاسی را با چالش‌ روبرو می‌کند/ مهاجرت یکی از نتایج شکاف میان دولت و ملت است

یک استاد دانشگاه معتقد است: «نهادهای دولتی و حاکمیتی نقش مهمی در اعتماد عمومی دارند و در واقع عملکرد نهادهای اجتماعی و سیاسی است که اعتماد را خلق می‌کند یا باعث کاهش آن می‌شود.»
فضای مجازی را باید کنترل کرد/ باید به سمت اینترانت حرکت کنیم
یک جامعه شناس در گفتگو با عطنا:

فضای مجازی را باید کنترل کرد/ باید به سمت اینترانت حرکت کنیم

در حال حاضر در معرض تهدید جدی هستیم. طرح مجلس درباره ساماندهی فضای مجازی اولین گام در جهت داشتن برنامه برای مدیریت فضای مجازی است و البته نباید به روش‌های نادرست مثل قطع کردن اینترنت روی بیاوریم.
مدیریت فضای مجازی در آمریکا و کره جنوبی چگونه است؟
بررسی قوانین اینترنت در کشورهای دیگر (1)

مدیریت فضای مجازی در آمریکا و کره جنوبی چگونه است؟

TikTok و WeChat دو شبکه اجتماعی چینی هستند که در دنیا با استقبال روبه‌رو شده‌اند، اما در زمان ریاست جمهوری ترامپ استفاده از این اپلیکیشن‌ها در امریکا به دلیل نگرانی های امنیتی ممنوع اعلام شد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار