نظریه عباس اسدی، استاد روزنامهنگاری دانشگاه علامه طباطبائی با عنوان «داربستبندی خبر» با حضور استادان دانشگاههای امام صادق و علامه طباطبائی نقد و بررسی شد که طی آن این نظریه نوعی چارچوبسازی خوشبینانه و مثبت تلقی شد.
به گزارش خبرنگار عطنا، عباس اسدی، مولف و استاد راتباطات و روزنامهنگاری در نظریهای که به تازگی مطرح کره است، معتقد است: «داربست بندی خبر» برای مفسر نقش هدایتگری مخاطب و آسان سازی فهم رویدادها قائل است و میگوید مخاطبان فهم و دانش خویش را درباره رویدادها و پدیدهها با کمک ژانرهای تفسیری به دست میآورند. بدین صورت که، هنگامی که مخاطب با اطلاعات جدید مواجه می شود، آنها را با اندیشهها و تجربیات خود سازگار میکند و ممکن است آنچه را که به آن اعتقاد دارد، تغییر دهد یا اطلاعات جدید را بی ربط تشخیص دهد و از آن دست بکشد. در واقع، داربستبندی خبر موجب تغییر مصرف کننده خبری میشود. یعنی به جای تأکید بر مرور تیتر و لید خبر (مطلب)، بر راهبردهای اکتشافی مخاطب درباره رویداد تاکید می کند.
در همین راستا، کرسی علمی-ترویجی دکتر عباس اسدی، استاد روزنامهنگاری دانشگاه علامه طباطبائی با موضوع «داربستبندی خبر» سهشنبه، ۲۴ بهمنماه در دانشکده ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد. در این کرسی دکتر رضا صابری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی و دکتر حسن مجیدی، عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) به عنوان ناقدان نظریه حضور داشتند و مدیریت جلسه بر عهده دکتر رحمان سعیدی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی بود.
در این کرسی، عباس اسدی، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی به تشریح نظریه خود پرداخت و گفت: بر خلاف ادعاهای موجود مخاطب فعال نیست.
وی با بیان اینکه چگونه میتوان مخاطب را قدرتمند ساخت و به هوشیاری کامل رساند، ادامه داد: بین آگاهی و فهم مخاطب از خبر تمایز وجود دارد و از این رو، فهم در مرتبه بالاتری از آگاهی قرار دارد.
استاد روزنامهنگاری دانشگاه علامه طباطبائی درباره چگونگی توانمندسازی و هوشیارسازی مخاطب افزود: از طریق ژانرهای تفسیری برای هوشیارسازی مخاطب میتوانیم به این مهم دست یابیم.
اسدی با اشاره به اینکه این تقسیمبندی برای اولین بار مطرح شده است و در کتابهای کنونی روزنامهنگاری ایرانی و حتی خارجی چنین تقسیمبندی وجود ندارد، تصریح کرد: محتویات همه رسانهها چه مکتوب، چه رادیو و تلویزیون و چه هر نوع رسانه دیگری از دو حالت خارج نیست؛ محتوا یا شامل«ژانرهای خبری» است یا «ژانرهای تفسیری».
وی ژانرهای خبری را شامل خبر، عکس، اینفوگرافی و گزارش دانست و گفت: هرچیزی غیر از این موارد جزء ژانرهای تفسیری است که شامل سرمقاله، یاداشت، نقد، کاریکاتور، طنز و غیره میشود.
اسدی با تاکید بر اینکه در ژانر تفسیری «ایده» مطرح میشود، اظهار کرد: ژانر تفسیری یک نوع گفتار و تحلیل انتقادی است که مظهر قضاوت و عقیده و اظهار نظر است. به همین خاطر، تفسیر محصول کاوش و تامل مفسران است.
استاد روزنامهنگاری اضافه کرد: آنچه ما در کتابهای روزنامهنگاری داخلی و خارجی میبینیم یا تقسیمبندی ناقصی ارائه دادهاند یا حتی در این زمینه سکوت کردهاند.
اسدی در ادامه گفت: مخاطب با هر سطح و سنخی که باشد نیاز به آگاهی و فهم دارد و ژانرهای خبری نمیتواند عامل آگاهی مخاطب شود و فقط از طریق ژانرهای تفسیری است که مخاطب به فهم میرسد.
وی تاکید کرد: بنابراین، این ژانر تفسیری است که فهم مخاطب را عمیق میکند.
استاد روزنامهنگاری دانشگاه علامه طباطبائی درباره شکلگیری ایده نظریه داربستبندی خبر گفت: ایده داربستبندی خبر از کلمه «داربست ساختمانی» گرفته شده و در زمینه روزنامه نگاری به این معنا است که مخاطب چون منفعل است، یا نمیتواند و یا به دشواری میتواند به «فهم» برسد، برای نجات از سقوط به ورطه سطحینگری و کج فهمی باید به داربست خبری اتکا کند.
وی هدف داربستبندی خبر را آموزش، هدایت و راهنمایی مخاطب به فهم رویدادهای خبری دانست و یادآور شد: در مطبوعات ما چنین بحثهایی نادیده گرفته شده است.
اسدی در بحث دیگری با عنوان «منطقه مجاور فهم رویداد» تصریح کرد: همه افراد در هر سن و جنس و پایگاه اجتماعی و اقتصادی و با هر گرایش فکری نسبت به موضوع خاصی شناخت دارد و از طریق داربست خبری میتوان چنین افرادی را به فهم عمیق یک رویداد رساند.
دانشیار دانشگاه علامه طباطبائی با تاکید بر اینکه داربستبندی خبر به نوعی توانمندسازی مخاطب است، افزود: این اصطلاح باعث میشود مخاطب با مفسر وارد گفتوگو شود و این امر باعث بالندگی فردی و حس تعلق جمعی میشود، چراکه بیتفاوتی و بی مسئولیتی به مطالبهگری و مسئولیتپذیری مبدل میشود.
مخاطب چون منفعل است، یا نمیتواند و یا به دشواری میتواند به «فهم» برسد، برای نجات از سقوط به ورطه سطحینگری و کج فهمی باید به داربست خبری اتکا کند.
به بیان اسدی، داربستبندی خبر نوع اندیشیدن و تفکر را ساختاربندی میکند و نوعی امید و تفکر انتقادی را در مخاطب ایجاد کند.
این استاد روزنامهنگاری در رابطه با هدف داربستبندی خبر گفت: این اصطلاح هم در رفتار مخاطب هم نگرش مخاطب تغییر ایجاد کند تا مخاطب را به توانمندسازی مورد نظر برساند.
بر اساس نظریه داربستبندی خبر ، با توانمدسازی مخاطب، مسیر نگرش ترسیم میشود؛ یعنی مخاطب را راهنمایی میکند تا بفهمد مسیر درست کدام است.
به اعتقاد اسدی، ژانرهای تفسیری نوعی فعالیتهای فکری هدفمند هستند که میتوانند موجب شناخت مخاطبان از رویداد و پدیده شوند و آنچه موجب رشد مخاطب میشود مشارکت در تعاملات اجتماعی است. بنابرین حضور مفسر در تعامل حاصل از آن در توانش یا درک مخاطب از رویداد تاثیر فراوانی دارد.
در ادامه نشست، حسن مجیدی که به عنوان داور خارجی در این نشست حضور داشت، در سخنانی به خلاقیت عباس اسدی در استفاده از واژهها و تمثیلهای بدیع در انتقال معانی اشاره کرد و اظهار کرد: خیلی مهم است که در جامعه رسانهای شده امروز، به درک درستتری از مخاطب برسیم.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) در ادامه به ذکر انتقادات خود پرداخت و گفت: اولا مجموع دیدگاههای که بیان شده نمیتواند نظریه باشد و استفاده از «نظریه» جای تردید دارد.
وی افزود: درباره اینکه بین خبر و ژانرهای تفسیری چه مناسبتی میتوان برقرار کرد و چه درکی از رسانه و مخاطب میتوان داشت، خیلی بحث شده است. همچنین، برای اینکه بخواهیم یک نظریهای ارائه دهیم باید اساس آن در ادبیات نظری موجود روشن شود.
مجیدی در همین موضوع اشاره کرد: اینکه با ترسیم ادبیات موجود چه مسئلهای داریم و چگونه درصدد توضیح و ارائه راهحل آن هستیم. اینکه برای ما معلوم نیست چه مشکل یا تابلویی در ذهن آقای اسدی هست برای حل آن به ارائه راه حل بپردازد.
عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق (ع) با بیان اینکه توصیف نظریه هیچ تناسبی با آنچه بیان شد ندارد، افزود: عنوان «داربستبندی خبر» نامناسب است؛ اینکه ما از ژانرهای تفسیری برای فهم درست خبر استفاده کنیم و آنچه آقای دکتر اسدی عنوان کردند باعث اعوجاج و سردرگمی میشود، اینکه به مخاطب کمک کنیم تا بهتر بفهمد یا درک بهتری از خبر صورت بگیرد.
وی ادامه داد: ما معمولا برای این از داربست استفاده نمیکنیم که ساختمان بسازیم، بلکه از داربست برای ساختن نمای ساختمان استفاده میشود. لذا خود داربست موضوعیت ندارد بلکه اصل خود کار است که احتمالا مقصود دکتر اسدی چارچوبسازی بوده و نوع نگاه منفی را که در دیدگاه چارچوبسازی وجود دارد میخواهند تبدیل به نگاه مثبت کنند و نگاه خوشبینانهتر و تکمیلکنندهتری داشته باشند؛ با این اوصاف، باز هم فکر نمیکنم با کلمه داربست خبری بتوانند این مقصود را بیان کنند.
مجیدی اضافه کرد: تقریری که ْآقای اسدی بیان کردند بیشتر یک نوع نگاه سنتی به خبر است که این نوع نگاه تقریبا منسوخ شده است.
مجیدی در ادامه به طرح یک سوال پرداخت و گفت: چگونه خبر را از ژانرهای تفسیری جدا کردید و بعد این ژانرها را به کمک خبر آوردید. به نظر من باید یک نوع بازخوانی در واکاوی نسبت خبر و ژانر تصویری استفاده شود و این عنوان نمیتواند مقصود شما را بازگو کند.
استاد دانشگاه امام صادق در انتقاد دیگری مفاهیم این نظریه را نیازمند بازنگری عنوان کرد و افزود: هم مفاهیم نظری و هم مفاهیم کلیدی که خروجی کار ما است باید بازتعریف شوند تا بتوان آنها را بررسی کنیم و ارتباط آنها با هم مشخص شود تا پس از آن مدعی شویم یک شبه نظریه ساختهایم .
مجیدی تصریح کرد: انتقاد دیگر این است که دکتر اسدی مخاطب را کاملاً منفعل در نظر گرفتهاند. فعال بودن مخاطب جزء بدیهیات است و ما نمیتوانیم بیان کنیم که ذهن خالی مخاطب را با ظرف خبر پر کنیم و این دیدگاه کاملا منسوخ شده است؛ مخاطب را منفعل و نا آگاه دیدن با واقعیتهای دنیای امروز تطابق ندارد.
وی با اشاره به اینکه در نظریه داربستبندی بین مخاطب و نویسنده یک رابطه خطی برقرار است و «بازخورد» در آن هیچ جایگاهی ندارد، اظهار کرد: ایشان توضیحی هم ندادند که مخاطب چگونه با روزنامهنگار و مفسر رابطه برقرار میکند. همچنین مبانی نظریهای که ایشان در این مقاله عنوان کردند اولا از خلاقیت کار ایشان میکاهد و ثانیا به نظر میرسد فقط نظریاتی که کار خوشان را تایید میکند، آوردهاند.
مجیدی خاطرنشان کرد: در مباحث علمی استفاده از احکام قطعی و جزمی کاردقیقی نیست و ایشان در کار خود از احکام قطعی زیادی سخن گفتهاند.
وی ادامه داد: ایشان همچنین مخاطبان را طیفبندی نکردهاند و در کار خود هدف ژانرهای تفسیری را بیان نکردهاند. ضمن اینکه نگفتهاند تغییر، نگرشی است یا رفتاری.
داور خارجی نظریه با بیان اینکه هدف تنها فهم نیست، افزود: هدف بالاتر از فهم رویدادهاست، از این رو، تکلیف رابطه بین مخاطب و پیام مشخص نیست.
در بخش دیگر نشست، رضا صابری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی به عنوان داور نظرات خود را مطرح کرد.
صابری ورود به مباحث جدید را یکی از خصایص علمی خوب دکتر اسدی عنوان کرد و انتقادات خود را چنین برشمرد: مفهوم مورد نظر دکتر اسدی در برخی از جاهای متن با «داربستبندی خبر» عنوان شده و در جای دیگر با «داربستبندی خبری» بیان شده است و این دو مقوله با یکدیگر تفاوت دارند.
وی ادامه داد: در ابتدای مقاله ایشان انسان را موجودی نا آگاه میدانند. این در حالی است که این یک تعریف رسانهای است و نمیتواند تعریف واقعی از انسان باشد؛ چراکه انسان یک مخاطب فعال و دارای معنا است و به همین دلیل است که ارتباط ایجاد میشود.
به بیان صابری انتقاد دیگری که مطرح است این است که آقای دکتر اسدی تعریف رایج خبر را مناسب نمیبیند و هیچگونه تعریف جدیدی از خبر ارائه نمیدهد و در مقاله ارائه شده چندین تعرف مطرح شده است که با هم سازگاری ندارند.
استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبائی ادامه داد: تفسیر اساس ساختمان نیست بلکه فرع بر آن است، اگر اساس باشد باید از کلمه «اسکلت» استفاده میکرد چون کلمه داربست چیزی که ما در اصلاح فنی و مهندسی میبینیم چیزی است که در فرع ساختمان وجود دارد و اساس و پایه ندارد. یعنی ما نمیخواهیم پایدار بماند، به همین خاطر اگر تعریف ما از خبر چنین باشد قابل اتکاتر است تا تفسیر.
صابری در ادامه گفت: نکته دوم مربوط به مفروضاتی است که در این نظریه آمده است. نقطه شروع این نطریه این است که ما چیزی داریم به نام رویداد که بر اساس آن خبر تولید میشود، ولی نکته عجیب این است که ما حتی رویداد را حاصل افکار و اعمال فردی و اجتماعی بدانیم که باید یک بازنگری در این مفاهیم صورت گیرد.
وی تشریح کرد: نکته دیگری که وجود دارد این است که چند مفهوم در اینجا استفاده شده است که فاصله آنها مفاهیم از هم مشخص نیست. آگاهی، درک و فهم سه نمونه از این مفاهیم هستند که فاصله این واژهها از همدیگر مشخص نشده است؛ یعنی اگر ما به جای کلمه «فهم» از کلمه «آگاهی» استفاده کنیم ایرادی وجود خواهد داشت یا نه؟
صابری با اشاره به اینکه عنوان این نظریه، شیرازه آن را به هم میریزد، افزود: این اصطلاح که تحت عنوان «منطقه مجاور فهم رویداد» آمده است بدین معنا است که اگر قرار است از طریق رویداد، خبر تولید شود و بر اساس اخبار ژانرهای تفسیری تولید شود، منطقه مجاور فهم رویداد نمیتواند درست باشد، چراکه منطقه مجاور فهم آگاهیها است.
در پایان عباس اسدی در خصوص تقسیم نکردن مخاطبان در این مقاله پاسخ داد و مخاطبان را به سه دسته مخاطبان نا آگاه، مخاطبان کم آگاه، مخاطبان پر آگاه قابل تقسیم دانست.
نشست با پرسش و پاسخ پایان یافت.