۰۸ آذر ۱۳۹۶ ۱۴:۰۰
کد خبر: ۱۵۳۹۴۰
shariati roshanfekri dini khaniki abdolkarimi mesbahian (3)

عضو هئیت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی تهران واحد شمال گفت: به اعتقاد من نه اندیشه‌های بیگانه از عقلانیت جدید و نه سکولاریسم جزمی دوران مدرن، هیچ یک افق تفکر فردا را تعیین نکرده و این «گشودگی هستی» است که دین و مذهب فردای تاریخ بشر خواهد بود و یک چنین گشودگی به هستی، یعنی نگاه به همه سنن تاریخی که هر یک حکایت‌گر فهمی از هستی هستند، در اندیشه شریعتی دیده می‌شود.


به گزارش خبرنگار عطنا، سمپوزیوم علمی «اکنون، ما و شریعتی» روز چهارشنبه اول آذرماه در سالن شهید مطهری دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد.


بیژن عبدالکریمی، عضو هئیت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی تهران واحد شمال در میزگرد «تفکر آینده»، گفت: ممکن است خیلی‌ها با معنای تفکر آینده مخالفت کنند به دلیل اینکه این تفکر نمی‌تواند مقید به زمان باشد، وقتی از تفکر آینده صحبت می‌کنیم در پشت آن نوعی خاصی از تفکر مفروض گرفته شده است، که تفکر امری تاریخی است لذا همه کسانی که در یک نوع فضای جهانی به صورت خطی می‌‌اندیشند به بیان دیگر کسانی که براساس سوژه «دکارتی-کانتی» و سوژه «غیر هگلی» فکر می‌کنند، اساساً با تفکر آینده ممکن است مخالفت داشته باشند و آن را بی‌معنا بداند.


وی با بیان اینکه ممکن است گفته شود که آیا اساساً مگر تفکر آینده امکان‌پذیر است، بیان کرد: البته تاریخ همواره امکانات ناشناخته‌ای را در بطن خویش دارد اما آینده با اکنون و با گذشته نسبت دارد، بنابراین دانشمندان همیشه از روی نشانه‌هایی که در زمان حال وجود دارند می‌تواند تا حدودی جهت تفکر و فرهنگ را در آینده پیش‌بینی کنند.


عبدالکریمی افزود: نکته سوم اینکه وقتی از تفکر آینده صحبت می‌کنیم و فردی که در این زمینه صحبت می‌کند به نحوی دارد یک «پروژکشن» انجام می‌دهد، به این معنا که جامعه را دعوت به یک امکانی می‌کند که در فرا روی افراد قرار دارد.


عضو هئیت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به اینکه به اعتقاد من ما دو نوع آینده را باید تفکیک کنیم که نسبت به هم بی‌ارتباط هم نیستند، اظهار کرد: گاه از آینده تفکر در حوزه بومی خودمان یعنی از آینده تفکر ما ایرانیان صحبت می‌کنیم و گاهی از غرب که هژمونی تفکر جهانی را بر عهده دارد، یعنی تفکر آینده جهانی به هژمونی غرب سخن می‌گوییم.



صدر تاریخ تجدد ما ذیل تاریخ تجدد غرب است



وی اضافه کرد: می‌خواهم از جمله مرحوم «فردید» استفاده کنم که بسیار جمله‌ای فیلسوفانه‌ای است که می‌گوید: «صدر تاریخ تجدد ما ذیل تاریخ تجدد غرب است»، لذا ما باید تاریخ تجدد ایران را با تاریخ تجدد غرب یکی نگیریم و فرق امر لوکال (local) با امر گلوبال (Globalized) را درک کنیم و بدون این درک ما نه فهمی از امر گلوبال خواهیم داشت و نه امر لوکال.


عبدالکریمی با بیان اینکه چه بسا آینده‌ای که ما ترسیم می‌کنیم و به سوی آن می‌رویم این آینده ما گذشته غرب باشد، گفت: آنجا که شریعتی تحت عنوان رنسانس اسلامی سخن می‌گوید، این برای ما [ایرانیان] آینده است اما این رنسانس در گذشته غرب وجود داشته است، آنجا که روشنفکران امروز ما سوادی احیای بحث ارزش‌های روشنگری را دارند، ممکن است این بحث در آینده ما قرار داشته باشد اما این در گذشته غرب بوده است؛ بنابراین وقتی از شریعتی و آینده ما صحبت می‌کنیم با دو نکته می‌توان بحث را پیش برد؛ شریعتی و آینده ما ایرانیان و دوم شریعتی و تفکر آینده جهان.


وی با طرح سئوال شریعتی با آینده ما ایرانیان چه نسبتی دارد؟ اظهار کرد: به اعتقاد من در تفکر شریعتی عناصر و مؤلفه‌هایی وجود دارد که میان اندیشه‌هایی او و تفکر ما ایرانیان نسبتی گسترده برقرار می‌کند، شریعتی برای ما دستاورد بسیار مهمی دارد و به نظرم شریعتی این درک را به ما داد که ما می‌توانیم با جهان مدرن برخوردی فعال داشته باشیم، شریعتی به هیچ وجه با جهان مدرن برخوردی منفعلانه نداشت.


عضو هئیت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی افزود: برخلاف سنت‌گرایان مواجه شریعتی به هیچ‌وجه با غرب منفعلی و عکس‌العملی نیست، او بسیار فعال برخورد می‌کند و مواجه شریعتی با مدرنیته از سنخ کنش است، اما در مواجه سنت‌گرایان ما نسبت به جهان مدرن، نوعی واکنش می‌بینبم تا کنش.


وی با بیان اینکه شریعتی برخلاف سنت‌گرایان عالم مدرن را به رسمیت شناخت، تصریح کرد: سنت‌گرایان ما می‌کوشند عالم مدرن را وارد عالم سنتی خود کنند، مثلاً اگر شهید مطهری را نگاه کنید وقتی بحث «هیوم» را از علیت بیان می‌کند، می‌گوید این همان چیزی است که «غزالی» ما گفته است و در واقع شهید مطهری عالم خود را به رسمیت شناخته و زیست جهان مدرن را تقلیل می‌دهد به آنچه که در ذیل زیست جهان سنت ما وجود دارد، اما در شریعتی به هیچ وجه چنین نیست.


عبدالکریمی ادامه داد: هر چند شریعتی می‌کوشد که به مسلمانان به طور عام و ما ایرانیان به نوعی براساس سنت فرهنگی- تاریخی خود، هویت ببخشد اما زیست‌جهان مدرن را به رسمیت می‌شناسد آن هم برخلاف سنت‌گرایان که زیست‌جهان مدرن را یک عارضه  نمی‌بیند.


این استاد فلسفه اضافه کرد: سنت‌گرایان ما در مواجه با دنیای مدرن با هراس از آن می‌گریزند و در هراس از عالم مدرن به جهان شبه تاریخی و اسطوره‌ای پناه می‌برند، استفاده شریعتی از اسطوره ها به این معنا نیست که جهان شریعتی جهان اسطوره‌ای است، اما در میان سنت‌گرایان ما با یک جهان اسطوره‌ای مواجه‌ایم.


وی با بیان اینکه آینده ایرانیان بی‌تردید در مواجه‌ فعالانه با عالم مدرن خواهد بود و هر گونه برخورد طردی، منفعلانه و واکنشی سنت‌گرایان با عالم مدرن با شکست حتمی مواجه می‌شود، گفت: آینده ما بازگشت به مواجه فعالانه با مدرنیته است و این مواجه فعالانه شریعتی با مدرنیته یکی از دستاوردهای مهم در جامعه سنتی ما است، ضمن‌آنکه من دارم درباره منطق شریعتی صحبت می‌کنم از آموزه‌ها شریعتی صحبت نمی‌کنم.




به قول فردید «صدر تاریخ تجدد ما ذیل تاریخ تجدد غرب است».



عبدالکریمی متعقد است، آنچه که شریعتی را شریعتی می‌کند این است که او می‌کوشد میان جهان مدرن دیالوگ برقرار کند.


او در ادامه افزود: برقرای رابطه دیالکتیکی میان سنت و عقلانیت مدرن شاخصه اصلی تفکر شریعتی است، که وی را از خیل سنت‌گرایان و روشنفکران ما جدا می‌کنند و روشنفکران ما می‌کوشند سنت تاریخی ما را ماده برای صورت عقل مدرن قرار بدهند و سنت‌گرایان می‌کوشند مؤلفه‌های جهان مدرن را ماده برای زیست‌جهان سنتی خود قرار دهند.


عضو هئیت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی خاطرنشان کرد: شریعتی یک نوع دیالوگ میان مدرنیته و عقل مدرن و عقل سنتی در معنای «گادامری» کلمه ایجاد می‌کند و یعنی با امزاج افق‌ها روبرو هستیم، یعنی او هیچ یک از این افق‌ها را مطلق نمی‌داند، همچنین در شریعتی ما هم با منطق مخالفت با شرق‌شناسی مواجه هستیم و هم با مخالفت با منطق شرق‌شناسی وارونه.


وی افزود: شرق‌شناسی وارونه یعنی تصویر کج  و معوج از غرب را در شریعتی نمی‌بینید، شریعتی برخلاف غالب سنت‌گرایان ما رویدادگی تاریخی و اجتناب‌ناپذیری مدرنیته را به خوبی دریافت اما بر خلاف غالب روشنفکران ما این اجتناب‌پذیری را به منزله یک حقیقت تلقی نمی‌کند، یعنی دچار فهم جبری تاریخ و فهم خطی از تاریخ نمی‌شود، در همان حال باور به اراده انسانی وی را به یک نوعی اراده‌گرایی خام و کودکانه سوق نمی‌دهد.




کار بزرگ شریعتی وارد کردن سنت تاریخی ما به افق معنایی جهان و عقلانیت مدرن بود



عبدالکریمی با بیان اینکه چه چیزی در فکر شریعتی وجود دارد که میان شریعتی و متفکران بزرگ جهانی هم سویی برقرارمی‌کند؟ اظهار کرد: به اعتقاد من هسته مرکزی و یکی از محوری‌ترین عناصر فکری شریعتی دعوت وی به تجدید عهد با سنت تاریخی خودمان است.


وی ادامه داد: متأسفانه به دلیل اینجایی و اکنونی همان‌طور که در عهد رنسانس خشم ضد کلیسایی شکل گرفت خشم و کینه‌ای که قابل فهم است و به لحاظ متافیزیکی قابل تأیید نیست، امروزه در میان نسل‌های جوان در جامعه‌ ما گونه‌ای خشم و نفرت علیه سنت شکل گرفته است و به تبعه آن علیه متفکری چون شریعتی که خواهان تجدید عهد با سنت تاریخی ماست.


عضو هئیت‌علمی دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه کاملاً آشکار است که نمی‌توانیم به سنت تاریخی خود به همان شکلی که بود بازگردیم، گفت: دعوت به سنت به همان شکلی که در گذشته بود امری ناممکن و اساساً نابخردانه است، شریعتی می‌کوشد از سنت تاریخی ما نشانه‌هایی برای پیدا کردن راهی به عالم مدرن جست‌وجو کند.


او با اشاره به اینکه شریعتی مطلق به ماست و این کوشش رجعت همان چیزی است که در رومانتیسم‌های آلمانی می‌بینیم، اظهار کرد: این رجعت همان چیزی است که در «نیچه» می‌بینیم و هیچ متفکر خارجی نیچه را به خاطر نوشتن «بازگشت روح موسیقی از دورن تژادی [دوران یونان باستان]» متهم به ارتجاع نکرده است، اما در جامعه ما «بازگشت به خویش» شریعتی «بازگشت به خیش» ترجمه شد و در واقع میان متفکران بزرگ جهانی نوعی بازگشت به سنن متافیزکی گذشته دیده می‌شود.


این استاد دانشگاه گفت: شریعتی می‌کوشد سنت تاریخی ما را از چنگ انحصارطلبان رهایی بخشد این موضوع یعنی رها شدن سنت تاریخی از چنگال متولیان به اعتقاد من یکی از عناصر مهم تفکر شریعتی است، در آینده اگر معنویتی ظهور کند این معنویت بی‌تردید مستقل از چارچوب متولیان نظم دینی خواهد بود.


وی با بیان اینکه از عناصر دیگر تفکر شریعتی آموزه جنگ مذهب علیه مذهب است، اظهار کرد: این آموزه  در آینده ما ایرانیان نقش مهمی خواهد داشت و همچنین هم‌سو با متفکران بزرگ جهان خواهد بود، شریعتی نشان می‌دهد سنت‌های تاریخی امری یکپارچه نیستند و درهر سنت تاریخی عناصر و نیروهای منفی و ویرانگر در کنار عناصر و نیروهای بسیار مثبت متعالی و سازنده تاریخی به نحوه توأمان و هم‌سو وجود دارد و به اعتقاد من این هم‌سو با آموزه‌های بسیاری از متفکران دوران معاصر ما هست.



در شریعتی نوعی شاهد به پایان رسیدن تئولوژی هستیم



عبدالکریمی اضافه کرد: شریعتی می‌کوشد به درکی غیر تئولوژیک و در همان حال به فهم وجود یعنی اگزیستانسیال، پدیدارشناختی و تاریخی از دین نزدیک شود و به دلیل همین رویکردهای پدیدارشناسانه و تاریخی و کاربرد تبین‌های جامعه‌شناختی و تاریخی در درک سنت، بسیاری از باورهای تئولوژیک فرو می‌ریزد.


وی ادامه داد: اما مخالف شریعتی با سیستم‌های تئولوژیک [الهیات] به هیچ وجه از منظر نهلیستی امر روشنگری نیست و مرادم از تئولوژیک مجموعه نظامی از باورها و گذارهای نهادینه شده تاریخی که به سبب گذر زمان منجمد و متصلب شده است و برای خود قداست یافته‌اند، به اعتقاد من در روزگار ما دوره تفکرات تئولوژیک در سراسر جهان به پایان رسیده است، پایان متافیزیک دیوار به دیوار پایان تئولوژیک هم هست و ما در شریعتی به نوعی شاهد به پایان رسیدن تئولوژی هستیم.


عبدالکریمی گفت: به اعتقاد من یکی از شاخصه‌های تفکر آینده تفکری که هم تجربه قرون وسطی را داشته و هم تجربه عقلانیت دوره جدید را درک کرده است، تفکر آینده تفکری خواهد بود که به هیچ یک به سیستم‌های تئولوژیک تن نخواهد داد و در عین حال تفسیر سکولار از جهان را هم نخواهد پذیرفت.


استاد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی درباره سایر ویژگی‌های شریعتی، اظهار کرد: یکی از ویژگی‌های که در مورد شریعتی می‌توان گفت اینکه دوران شرق‌شناسی به پایان رسیده است گر چه ما شاهد ظهور یک نوع شرق‌شناسی وارنه هستیم اما منطق شریعتی خارج از اندیشه‌های شرق‌شناسانه و شرق شناسانه وارونه بود.



شریعتی ندای هستی را هر جا که هست می‌شنید


او با بیان اینکه یکی از بزرگ­ترین دستاورهای شریعتی که یکی از مؤلفه‌های تفکر آینده گشودگی به همه تاریخ‌ها و افق‌های تاریخی خواهد بود، گفت: شریعتی به همه سنن تاریخی گوش می‌سپرد و از آنها می‌آموخت و تفکر آینده همه سنن را در نظر خواهد گرفت، در اندیشه شریعتی گویی همه سنت‌ها و عوالم تاریخی و همه مذاهب، مکاتب و اندیشه‌ها، عناصری وجود دارند که با اندیشه معنوی او سازگار است، به نظر می‌رسد خدا در دین شریعتی برخلاف اصحاب تئولوژیک، دین بومی، جغرافیایی و نژادی نیست، به تعبیر دیگر شریعتی ندای هستی را هر جا که هست می‌شنید.


عبدالکریمی در پایان گفت: به اعتقاد من نه اندیشه‌های بیگانه از عقلانیت جدید و نه سکولاریسم جزمی دروان مدرن هیچ یک افق تفکر فردا را تعیین نکرده و این گشودگی هستی است که دین و مذهب فردای تاریخ بشر خواهد بود، یک چنین گشودگی به هستی، یعنی به همه سنن تاریخی که هریک حکایت‌گر فهمی از هستی هستند در شریعتی دیده می‌شود، شریعتی برخلاف بسیاری از مواجه‌های تئولوژیک با همه سنن نوعی برخورد پدیدارشناسانه یعنی خارج از اروپا‌محوری و منطق شرق‌شناسانه داشت و به این اعتبار من فکر می‌کنم، شریعتی به عنوان یکی از میراث‌های تاریخی دوره معاصر ما باید مورد توجه قرار بگیرد.

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
پر بازدیدها
آخرین اخبار