۲۹ شهريور ۱۳۹۶ ۱۶:۴۹
کد خبر: ۱۴۰۳۸۱
nashr

اهتمامی که برای ورود صنعت چاپ به کشور و ترجمه و نشر کتاب در دوره نیابت سلطنت عباس‌میرزا و به‌ویژه سلطنت ناصرالدین‌شاه به ظهور رسید، واکنش طبیعی روشنفکران وطن‌خواه به آسیب مهیبی بود که کشور دید. همین کوشش‌ها در دهه‌های بعد اندیشه آزادی، مردم‌سالاری، نفی سلطه بیگانگان، حاکمیت ملی و عدالت اجتماعی را به‌رغم حاکمیت مستبد، در ایران گسترد و به یکی از اصیل‌ترین جنبش‌های اجتماعی تاریخ ایران، نهضت مشروطیت، انجامید. فصل‌های سیزده تا پانزده کتاب، نشر ایران را در این دوره تاریخ‌ساز کاویده است.


به گزارش عطنا به نقل از دنیای اقتصاد، کتاب درآمدی به بررسی نشر کتاب در ایران از آغاز تا آستانه انقلاب اسلامی اثر عبدالحسین آذرنگ را می‌توان مهم‌ترین اثری دانست که تاریخ اجتماعی نشر در ایران را مورد واکاوی قرار داده است. کتاب از تاریخچه ورود ماشین‌چاپ به ایران آغاز می‌شود. جنگ‌های ایران و روسیه به‌رغم نتایج تاسف‌بار آن، فایده‌ای نیز داشت و آن آگاه‌شدن ایرانیان از عقب‌ماندگی و تحجر حاکم بر افکار خود بود.


اهتمامی که برای ورود صنعت چاپ به کشور و ترجمه و نشر کتاب در دوره نیابت سلطنت عباس‌میرزا و به‌ویژه سلطنت ناصرالدین‌شاه به ظهور رسید، واکنش طبیعی روشنفکران وطن‌خواه به آسیب مهیبی بود که کشور دید. همین کوشش‌ها در دهه‌های بعد اندیشه آزادی، مردم‌سالاری، نفی سلطه بیگانگان، حاکمیت ملی و عدالت اجتماعی را به‌رغم حاکمیت مستبد، در ایران گسترد و به یکی از اصیل‌ترین جنبش‌های اجتماعی تاریخ ایران، نهضت مشروطیت، انجامید. فصل‌های سیزده تا پانزده کتاب، نشر ایران را در این دوره تاریخ‌ساز کاویده است.






مشروطیت که فضای مناسبی را برای آشنایی ایرانیان با اندیشه‌های نو فراهم آورده بود بر اثر دخالت‌های روس و انگلیس، وقوع جنگ‌جهانی اول و نقض بی‌طرفی ایران و سپس هرج‌ومرج پیامد آن چندان نپایید. با کودتای سوم اسفند 1299 و سپس تغییر سلطنت در 1304 دوره جدیدی از استبداد و خفقان سیاسی در ایران آغاز شد. آثار این دوره را در عرصه کتاب و نشر تا شهریور 1320 و اشغال دوباره ایران می‌توان دید. در این سال‌ها صنعت نشر ایران به لحاظ فنی و ابزارهای مدرن توسعه یافت، اما در نشر اندیشه اجتماعی و توسعه آگاهی سیاسی دوره‌ای از رکود و جمود را رقم زد. در این فضای بسته، به‌ناگزیر تتبع ادبی و تصحیح متون کهن رونق می‌گیرد. نویسنده به گفتمان‌های رایج آن دوران توجه کرده است که بیشتر در محتوای نشر دولتی قابل دنبال کردن‌ هستند؛ گفتمان‌های باستان‌ستایانه، ملی‌گرایانه و مروج تجدد ظاهری، محدود و گزینشی.
پس از شهریور 1320 دوره‌ای از گشایش برای کتاب و نشر ایران آغاز شد.

همچنین گرایش به سره‌نویسی و پیراستن زبان فارسی از واژه‌های بیگانه (به‌ویژه عربی) در نوشته‌های شماری از نویسندگان شاخص این دوره نمایان است. باستان‌گرایی در رمان‌ها و داستان‌های تاریخی ظاهر می‌شود و هواداران خیال‌پرداز بازگشت به شکوه ایران‌باستان را فرامی‌خواند. رشد تولید کتاب‌های آموزشی (ابتدایی، متوسطه و آموزش عالی) نیز در این دوره قابل‌توجه است که فصل‌هایی را در کتاب تشکیل می‌دهد. همچنین فصلی به «سیاست مطبوعاتی و انتشاراتی دولت» و فصل‌های دیگری به «اختناق و سانسور کتاب» و پیامدهای آن در دوره رضاشاهی اختصاص یافته است. دورانی که پرویز ناتل خانلری (وزیر فرهنگ در سال‌های 42-41) آن را «دوران سیاه» نامیده بود.پس از شهریور 1320 دوره‌ای از گشایش برای کتاب و نشر ایران آغاز شد. در فضای به‌شدت سیاست‌زده کشور، گرایش به مطبوعات به‌طور طبیعی بر گرایش به کتاب غلبه داشت.




بررسی آماری نویسنده - بر اساس برآوردهای تقریبی - از شرایطی حکایت می‌کند که او، به روشن‌ترین تعبیر، «فقر مزمن نشر و کتاب‌خوانی» نامیده است. در این برآورد، میزان تولید کتاب در سال 1320 کمتر از 300 عنوان در سال بوده است که در سال 1330 به کمتر از 500 عنوان افزایش می‌یابد. جمعیت ایران در آن سال کمی بیش از 16 میلیون نفر برآورد شده است. نویسنده به ورود رسانه‌های رقیب و تاثیر آنها بر کتاب توجه می‌دهد. دهه 1320 همچنین دوره «نشر بی‌نام‌ونشان» است؛ یعنی کتاب‌هایی که بدون اطلاعات کتاب‌شناختی منتشر می‌شده‌اند. بخشی از این کتاب‌ها به ملاحظات قابل درک سیاسی و پرهیز از دردسرهای احتمالی اینچنین‌اند، اما بسیاری هم از ناآگاهی ناشرانشان حکایت دارند. با همه اینها، باید اذعان کرد که پایه نشر حرفه‌ای و پیشرو ایران در همین دهه گذاشته شده است.


نشر ایران در دهه 1320و در دنیای پس از جنگ جهانی دوم، از به راه‌افتادن موج‌هایی متاثر از اندیشه‌های جهانی و بومی رنگ می‌پذیرد. طرح اندیشه‌های چپ‌گرا، ملی‌گرا، اسلام‌خواه سنتی یا نواندیش در کنار ترجمه ادبیات روز غرب منظومه‌ای رنگارنگ و بسیار متفاوت با نشر محافظه‌کار، استبدادزده و سنت‌گرای گذشته را شکل می‌دهد. گفتنی است که تاسیس انتشارات دانشگاه تهران و انتشارات امیرکبیر، دو رویداد تاثیرگذار بر نشر ایران، هر دو در این دهه صورت گرفت. در دهه 1330، نشر ایران بسیار از فضای سیاسی کشور تاثیر می‌پذیرد. دوره آزادی‌های سیاسی با کودتای 1332 به آخر می‌رسد و نقطه پایانی بر نشر حزبی و ایدئولوژیک، به‌ویژه در طیف چپ، گذاشته می‌شود. با این حال توقف حیات آزاد سیاسی و سرخوردگی نیروهای اجتماعی، دورانی از فعالیت را در عرصه کتاب و نشر به‌راه می‌اندازد که تا دو دهه بعد ادامه می‌یابد و آثاری ماندگار برجای می‌گذارد. رشد تولید کتاب به‌ویژه در 1334 و پس از سرکوب مطبوعات آزاد جلوه‌گر می‌شود. این جایگزین شدن موقت کتاب به‌جای نشریات به محاق رفته را بعدها نیز شاهد بوده‌ایم. سیاهه تحولات نشر ایران در دهه 30، آن‌گونه که در کتاب آمده است، چشمگیر است.


رشد تولید کتاب متناسب با رشد طبقه متوسط شهری، زمینه‌ساز توسعه ناشران فعال (مانند ابن‌سینا و گوتنبرگ) و تاسیس بنگاه‌های تازه می‌شود. در این میان انتشارات نیل و شرکت سهامی انتشار در بخش‌خصوصی شاخص‌اند و همچنین دو بنگاه کارآمد و ثروتمند وابسته به حاکمیت یا بهره‌مند از مواهب تقرب به دستگاه؛ بنگاه ترجمه و نشر کتاب و موسسه انتشارات فرانکلین. فصل‌هایی از کتاب به تفصیل به این ناشران اختصاص یافته است و فصلی هم به ناشران کمتر شناخته این دهه. روی‌آوردن شماری از فعالان حزبی و سیاسی چپ‌گرا و برخی از روشنفکران تازه از زندان رهاشده به‌کار کتاب و نشر منشأ تحولی بی‌سابقه شد. ویرایش و کتاب‌پردازی جدید و گرافیک نشر به معنای امروزی آنها در همین دوره شکل گرفت. به اینها باید افزود: تاسیس چند چاپخانه مجهز به فناوری جدید، گشایش کتابفروشی‌های تازه و همچنین انتشار نخستین کتاب‌شناسی معاصر به همت ایرج افشار و سپس کتاب‌شناسی ملی ایران.


ویژگی نشر ایران در دهه 1340 رشد چشمگیر اغلب شاخص‌هاست. براساس آمار کتاب‌شناسی ملی ایران، شمار کتاب‌های انتشاریافته در سال 1340 کمتر از 600 عنوان بود که در سال 1349 به بیش از 4300 عنوان رسید؛ یعنی قله رشد تولید کتاب در سراسر دوران پهلوی. کتاب توضیح می‌دهد که این رشد تنها کمی نبود. رشد کیفی آثار انتشاریافته، افزایش تقاضا برای کتاب و گسترش جامعه کتابخوان، همچنین افزایش شمار ناشران و پدیدآورندگان کتاب را هم باید در نظر داشت. رشد شهرنشینی و طبقه متوسط باسواد زمینه مناسبی را فراهم ساخت تا در پایان سال 1349، آمار سرانه کتاب به جمعیت کشور نسبت به سال1340، شش برابر شود. نکته مهم آن است که چنین رشدی نه حاصل تزریق پول و یارانه دولتی به نشر کشور، که نتیجه تحولات اجتماعی و رشد طبیعی جامعه بود. از این رو می‌توان دهه 1340 را شکوفاترین دهه کتاب و نشر ایران به شمار آورد.


از رویدادهای مرتبط با نشر کتاب در این دهه، تصویب قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان (1348) است که نخستین سند قانونی ناظر بر حق مولف (کپی‌رایت) در ایران به شمار می‌رود.  فصلی از کتاب به سانسور و سیاست‌های نظارتی دولت بر کتاب اختصاص دارد. پیداست که سانسور قاعده‌پذیر نیست و نمی‌تواند روش واحدی داشته باشد، چون تابع تشخیص و سلیقه مامور اجرای آن است. در دهه 1340 نیز بسته به شرایط یا دیدگاه متصدیان، سانسور با شدت و ضعف‌هایی اعمال می‌شد. درگیری ناشران و پدیدآورندگان با اداره نگارش وزارت فرهنگ و هنر که عهده‌دار سانسور کتاب بود، زمینه‌ساز تشکیل کانون نویسندگان ایران (1347) شد که در نخستین بیانیه خود بر حق آزادی بیان و نشر آثار پای فشرد. همچنین به مذاکراتی میان نمایندگان نویسندگان و ناشران با دولت انجامید که حاصل آن تعیین روال تازه‌ای مبتنی بر ثبت حقوقی کتاب چاپ شده از سوی ناشر بود؛ روالی که تا پایان کار حکومت وقت ادامه یافت ولی در عمل کمکی به کاستن از فشار سانسور نکرد.


سرانجام در بحث از نشر ایران در دهه 1350 تا آستانه انقلاب57، چند ویژگی قابل‌توجه است. به‌رغم عواملی چون رشد جمعیت کشور (بالغ بر 33 میلیون نفر در 1355)، افزایش ناگهانی درآمدهای حاصل از فروش نفت، گسترش آموزش همگانی و افزایش شمار تحصیلکردگان دانشگاه‌های داخل و خارج، بهبود کیفی تولید کتاب و رشد تجهیزات و دانش فنی چاپ، تاسیس موسسات متعدد پژوهشی وابسته به دولت و دانشگاه‌هایی که هر یک انتشاراتی را یدک می‌کشیدند، نشر کتاب در ایران رو به قهقرا گذاشت. آمار کتابشناسی ملی ایران کاهش تولید کتاب در دهه 1350 را آشکار می‌سازد. تعداد کتاب‌های منتشر شده در سال1349 که 4359 عنوان بود، در سال 1350 به 3474 عنوان کاهش یافت. سقوط منحنی تولید کتاب در ایران ادامه یافت و در 1355 به مرز بحرانی 1689 عنوان رسید.


شناخت و تحلیل این افول فرهنگی در کشور، آن هم در زمانی که حاکمانش از رسیدن به آستانه «تمدن بزرگ» سخن می‌گفتند، می‌تواند وجهی از بحران فراگیر نظام پادشاهی را آشکار سازد که به‌زودی با سرعتی حیرت‌انگیز رو به اضمحلال گذاشت. نویسنده نیمه نخست دهه 1350 را از «سختگیرانه‌ترین دوره‌های نظارت بازدارنده دولت در عرصه نشر» می‌داند. دوره‌ای که با تناقض شدید میان سیاست‌های توسعه اقتصادی و بسته شدن فضای سیاسی و فکری شناخته می‌شود. در ادامه، فصل مستقلی به بررسی علت‌های افول نشر در دهه 1350 اختصاص یافته است. در دهه 1350 اداره نگارش وزارت فرهنگ و هنر در عمل تحت امر ساواک قرار داشت و ناگزیر از پذیرش برداشت‌های ماموران امنیتی بود که اطلاعات خود را بیشتر از بازجویان می‌گرفتند! فضای عمومی کشور که پس از آخرین سرکوب‌های سیاسی اوایل دهه 1340 به‌ظاهر در سکون و آرامش به سر می‌برد، آتش زیر خاکستری را نهان ساخته بود که در دهه بعد زبانه کشید و شعله‌ور شد. رویداد اخیر به‌ویژه از آن جهت اهمیت دارد که نخستین بهره‌گیری از «فضای باز سیاسی» اعلان شده از سوی دولت و نخستین اعتراض علنی و قانونی است که پس از سال‌ها سکوت تحمیل شده بر محیط فکری و اجتماعی کشور به گوش می‌رسد.




تصویب قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان (1348) است که نخستین سند قانونی ناظر بر حق مولف (کپی‌رایت) در ایران به شمار می‌رود.



در نشر ایران نقاط ناشناخته بسیاری هست؛ از ناشرانی که در دوره‌هایی فعالیت چشمگیری داشته‌اند و امروز جز نامی از مدیرانشان نمی‌دانیم تا کتاب‌هایی که ناشرانشان از هویت‌های ناشناس یا مجعول استفاده کرده‌اند. نشر مخفی از موضوعات ناشناخته تاریخ نشر ایران است که نویسنده به‌درستی به اهمیت آن توجه دارد ولی پیداست که در نبود اطلاعات و منابع لازم، تنها باید به کلیاتی در این باره اکتفا کرد. نشر مخفی تنها محدود به انتشارات احزاب غیرقانونی شده (مانند حزب توده ایران) نیست که با کشف چاپخانه و امکانات مخفی آنها، انتشار کتاب‌ها و نشریاتشان متوقف یا دچار اختلال شود. ما با گونه‌ای از نشر مخفی نیز روبه‌روییم که ماهیت سیاسی و حزبی نداشته است. می‌دانیم که شماری از ناشران پیش از انقلاب، به انگیزه‌های مختلف، گاه دست به انتشار کتاب‌هایی ‌زده‌اند که مجوز انتشار نداشته‌اند. این‌گونه کتاب‌ها طیف وسیعی از موضوعات گوناگون و حتی ادبیات داستانی را شامل می‌شده است. برخی از این ناشران حکایت‌های جالبی از تجربیاتشان در گریز از سانسور دولتی و چاپ و توزیع کتاب غیرمجاز دارند که در بررسی‌های آینده قابل استفاده است.


در مواردی این ناشران با ترفندهای گوناگون کتاب‌های غیرمجاز را در چاپخانه‌های علنی به چاپ رسانده‌اند و پیش از آنکه ساواک باخبر شود، آنها را توزیع کرده‌اند. نمونه‌هایی از انتشار کتاب‌های بدون‌مجوز یا کتاب‌هایی را سراغ داریم که به دلایلی مجوز انتشارشان لغو شده است. یک نمونه جالب، انتشار گسترده چند ده هزار نسخه از داستان‌های صمد بهرنگی، با کاغذ و چاپ نامرغوب ولی بهای اندک، در سراسر کشور است. کاری که از سوی مجید اروانی، ناشر تبریزی و از نزدیکان محفل صمد بهرنگی و بهروز دهقانی به انجام رسید و به بهای چند سال زندان برای وی تمام شد.


از خاطرات بازماندگان گروه‌های مخفی دهه 50 و اسناد منتشر شده ساواک چنین پیداست که این گروه‌ها هسته‌هایی انتشاراتی داشته‌اند که در تهران یا شهرستان‌ها مستقر بوده‌اند و صرفا به‌کار تکثیر کتاب‌ها و جزوه‌های گروه می‌پرداخته‌اند. آنها از وسایل و روش‌های چاپ دستی رایج، مانند تایپ روی کاغذ استنسیل و تکثیر با دستگاه پلی‌کپی و حتی چاپ سیلک استفاده می‌کرده‌اند. شمارگان برخی از این کتاب‌ها گاه به صد نسخه و حتی بیشتر می‌رسید. در سال‌های نخست پس از انقلاب نمونه‌هایی از این کتاب‌های تکثیر دستی شده در نمایشگاه‌های دانشجویی به نمایش گذاشته شد و برخی با حروف‌نگاری جدید انتشار عمومی یافت. در همین زمینه، از مواردی هم یاد می‌شود که گروه‌های عمدتا مذهبی متون آموزشی خود را با تغییر نام کتاب و درج نامی جعلی به‌عنوان نویسنده، به‌طور رسمی چاپ و منتشر کرده‌اند.


در ماه‌های پایانی 1356 و اوایل 1357، زمانی که نفس‌های حاکمیت به شماره افتاد، نشر غیرمجاز (نوعی سامیزدات ایرانی) شکل گرفت که کتاب‌های بسیاری را در شمارگانی که قابل برآورد نیست، منتشر کرد. این کتاب‌های موسوم به «جلد سفید» طیف وسیعی از آثار چپ مارکسیستی تا اسلام انقلابی، تاریخ‌نگاری‌های نهضت ملی، نطق‌های مجلس و دفاعیات دکتر مصدق در دادگاه نظامی، زندگینامه‌های مبارزان جنبش مسلحانه، آثار دکتر علی شریعتی، کتاب‌های سیاسی انتشاریافته در دهه‌های 1320 و 1330، آثار نویسندگان و شاعران معاصر ایرانی که به تیغ سانسور گرفتار شده بودند و تا حدودی ادبیات تهییجی پدیدآمده در کوران انقلاب را شامل می‌شد. کتاب‌هایی که با انگیزه‌های مختلف و در شمارگان نامعلوم انتشار می‌یافت و به‌سرعت در سراسر کشور توزیع می‌شد. این بخش از تاریخ نشر ایران نیز درجایی ثبت نشده است و حتی فهرست جامعی از این کتاب‌ها در دست نیست.


گزارش: مجید رهبانی- دنیای اقتصاد


منبع: با تلخیص انسان‌شناسی و فرهنگ




ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* captcha:
* نظر:
مطالب دیگر
چگونه مسائل جنسی را به کودک آموزش دهیم؟
یک استاد دانشگاه در گفتگو با عطنا بررسی کرد

چگونه مسائل جنسی را به کودک آموزش دهیم؟

تربیت جنسی امری ضروری است و آموزش آن را از هر سنی که کودک شروع به سوال پرسیدن می کند باید شروع کرد. اما به طور کلی اولین زمان برای این آموزش 3 تا 5 سالگی است. چون کودک در این برهه سنی کنجکاوی هایی دارد
فقدان سرمایه اجتماعی، نظام سیاسی را با چالش‌ روبرو می‌کند/ مهاجرت یکی از نتایج شکاف میان دولت و ملت است
یک جامعه شناس در گفتگو با عطنا مطرح کرد

فقدان سرمایه اجتماعی، نظام سیاسی را با چالش‌ روبرو می‌کند/ مهاجرت یکی از نتایج شکاف میان دولت و ملت است

یک استاد دانشگاه معتقد است: «نهادهای دولتی و حاکمیتی نقش مهمی در اعتماد عمومی دارند و در واقع عملکرد نهادهای اجتماعی و سیاسی است که اعتماد را خلق می‌کند یا باعث کاهش آن می‌شود.»
فضای مجازی را باید کنترل کرد/ باید به سمت اینترانت حرکت کنیم
یک جامعه شناس در گفتگو با عطنا:

فضای مجازی را باید کنترل کرد/ باید به سمت اینترانت حرکت کنیم

در حال حاضر در معرض تهدید جدی هستیم. طرح مجلس درباره ساماندهی فضای مجازی اولین گام در جهت داشتن برنامه برای مدیریت فضای مجازی است و البته نباید به روش‌های نادرست مثل قطع کردن اینترنت روی بیاوریم.
مدیریت فضای مجازی در آمریکا و کره جنوبی چگونه است؟
بررسی قوانین اینترنت در کشورهای دیگر (1)

مدیریت فضای مجازی در آمریکا و کره جنوبی چگونه است؟

TikTok و WeChat دو شبکه اجتماعی چینی هستند که در دنیا با استقبال روبه‌رو شده‌اند، اما در زمان ریاست جمهوری ترامپ استفاده از این اپلیکیشن‌ها در امریکا به دلیل نگرانی های امنیتی ممنوع اعلام شد.
پر بازدیدها
آخرین اخبار